خودمونی

4 عضو

پاسخ به

چی کردی نرتی حونه حسیره

نه خدا رو شکر. نیومد سراغمون. قهر کرده رد تماسم کرد

1401/08/06 14:25

پاسخ به

منم بدشون رو میگفت بعد منکه شروع میکردم صدامو یواشکی ضبط میکرد بی همه چیز خدا نشناس

خیلی اشغال بوده خواهر شوهرا منم جاریم بچه هاشو میزد صداشو ضبط می کردن برا شوهرش??

1401/08/06 14:25

پاسخ به

نگو رفته به عمه ها شوهزم و همه پر کرده ازین چرت پرتا

اشغال??

1401/08/06 14:26

پاسخ به

مریم من اصلا هیچی تو دلم نمی مونه از خصوصیات بدم??

من ی ضربه های خوردم سر این خصوصیتم الان خودمو زندانی کردم کسیو نبینم ک چیزی نگم نمیتونم خودمو کنترل کنم...??

1401/08/06 14:26

پاسخ به

نه خدا رو شکر. نیومد سراغمون. قهر کرده رد تماسم کرد

ینی خودش رفته

1401/08/06 14:26

پاسخ به

حالا مادرشوهرم دونا پیشش نم پس نمیداد خو

تو هم نباید بهش می گفتی

1401/08/06 14:26

پاسخ به

خیلی اشغال بوده خواهر شوهرا منم جاریم بچه هاشو میزد صداشو ضبط می کردن برا شوهرش??

چقدر این رفتارها زشته

1401/08/06 14:26

پسرم عبد خوابه داره با صدای خییییلی کمم تی وی نگا میکنه .. دلم سیش سوره

1401/08/06 14:26

ز

1401/08/06 14:26

پاسخ به

تو هم نباید بهش می گفتی

من اونموقع عقد بودم باهاش صمیمی نبودم. بعد عروسیم فاز صمیمیت گرفت

1401/08/06 14:26

پاسخ به

میگفت مریم فلان چیکار کرده دروغی براش سرهم میکرد. خوب شناخته بودش میدونست دنبال حرف

خوبش می کرده والا

1401/08/06 14:26

پاسخ به

ینی خودش رفته

خونه خودمون که روبرو خونه مادرشوهرم. شوهرم اونجاست کلا

1401/08/06 14:27

پاسخ به

نه خدا رو شکر. نیومد سراغمون. قهر کرده رد تماسم کرد

کی مریم چی شده

1401/08/06 14:27

پاسخ به

من ی ضربه های خوردم سر این خصوصیتم الان خودمو زندانی کردم کسیو نبینم ک چیزی نگم نمیتونم خودمو کنترل ...

????

1401/08/06 14:27

پاسخ به

چقدر این رفتارها زشته

خیلی

1401/08/06 14:27

نگو امار میگرفته حتی ما داشتیم برا بعد عروسی خونه رو اماده میکردیم بینم پدرشوهرم کمک کرده یا نه. یا مثلا چقد خرج خونمون کردیم

1401/08/06 14:27

پاسخ به

پسرم عبد خوابه داره با صدای خییییلی کمم تی وی نگا میکنه .. دلم سیش سوره

آخی عزیزم.‌بزار نگاه کنه. بالش براش بزار با پتو جلوی تلویزیون

1401/08/06 14:27

پاسخ به

خونه خودمون که روبرو خونه مادرشوهرم. شوهرم اونجاست کلا

ای بابا

1401/08/06 14:27

پاسخ به

من اونموقع عقد بودم باهاش صمیمی نبودم. بعد عروسیم فاز صمیمیت گرفت

?? از سیاست بوده

1401/08/06 14:27

من جدی جدی دیگ اومدم??

1401/08/06 14:28

پاسخ به

من جدی جدی دیگ اومدم??

خوش اومدی

1401/08/06 14:28

پاسخ به

کی مریم چی شده

شوهرم خواست بچه رو ببره خونه مامان جونش. گفتم تنها نمیفرستمش کوچیکه

1401/08/06 14:28

پاسخ به

خوش اومدی

دردت❤

1401/08/06 14:28

پاسخ به

شوهرم خواست بچه رو ببره خونه مامان جونش. گفتم تنها نمیفرستمش کوچیکه

خب

1401/08/06 14:28

پاسخ به

خونه خودمون که روبرو خونه مادرشوهرم. شوهرم اونجاست کلا

??اها منم بالاشونم شوهرم نمیرا زیاد

1401/08/06 14:28