بی نشان

16 عضو

پاسخ به

اتفاقا من از ابجیم بدم اومده و حتی دلم نمیخواد چ خودش چ بچه هاشو ببینم عید از خونه ما رفته همونه بهش...

اونوقت خواهرت چی میگ؟

1401/11/06 20:52

سر این حرص خوردی دردت گرفت؟

1401/11/06 20:52

پاسخ به

ن سر تصادف نرفتید ناراحته

اره عقده گرفته
همش میگه خواهرات نیومدن بیمارستان دیدن من
در صورتیکه شوهر ابجیم تو هیچ خیر و شر ما نمیاد و اصن محلمون نمیده

1401/11/06 20:52

فاطمه با مامانت و باباتم خواهرت همینجوره

1401/11/06 20:52

یا فقط خواهراش

1401/11/06 20:53

پاسخ به

اونوقت خواهرت چی میگ؟

خواهرم ک کلا هرچی شوهرش بگه گوش میده
ولی ضرر ب خودش میرسه
بالاخره ی روزی میفهمه اشتباه کرده

1401/11/06 20:53

پاسخ به

خواهرم ک کلا هرچی شوهرش بگه گوش میده ولی ضرر ب خودش میرسه بالاخره ی روزی میفهمه اشتباه کرده

میخاد زندگیش بهم نریزه

1401/11/06 20:53

پاسخ به

سر این حرص خوردی دردت گرفت؟

ن اون ک با شوهرم دعوام شد اینجوری شدم
اما ابجیمم خیلی وقتا این بحث رو میکشه وسط و بحث میکنیم بدتر روانم بهم میریزه
نمونه اش امروز اینقدر باهاش بحث کردم از صبح سردرد گرفتم

1401/11/06 20:54

پاسخ به

فاطمه با مامانت و باباتم خواهرت همینجوره

چی؟

1401/11/06 20:54

پاسخ به

چی؟

شوهر خواهرت با پدر مادرت هم چپع؟

1401/11/06 20:54

پاسخ به

میخاد زندگیش بهم نریزه

نمیدونم والا صرفا ب خاطر بچه هاشه یا شوهرش هم دوس داره
اما خب ما هم خونواده اش هستیم
اینجور نمیشه ک

1401/11/06 20:55

پاسخ به

شوهر خواهرت با پدر مادرت هم چپع؟

اهان بابا از روز اول کلا سر هرچی این مدلی عقده میکرد
شوهر ابجیم چندین بار ما ها رو از خونشون بیرون کرده
خیلی گستاخ و بی ادبه

1401/11/06 20:55

پاسخ به

اهان بابا از روز اول کلا سر هرچی این مدلی عقده میکرد شوهر ابجیم چندین بار ما ها رو از خونشون بیرون ک...

پس نرید اصلا

1401/11/06 20:56

پاسخ به

ن دیگه من گفتم دیگه نمیرم خونشون کلا مردن واسم اینقدر شوهرش بدبخت و عقده ای بچه هاش حالا کوچیکن ها ا...

نکنه

1401/11/06 20:57

مهم نباشه براتون

1401/11/06 20:57

کمرنگ بشید

1401/11/06 20:57

چاره ایی نیست

1401/11/06 20:57

پاسخ به

نکنه

انگار ما موندیم بریم عروسی بچه های اون?
حالم بهم میخوره از شوهرش و از ابجیمم بدم میاد ک هرچی اون میگه اینم قبول میکنه

1401/11/06 20:58

از این جور مردا فراااوونه

1401/11/06 20:58

ولی خواهرت باید هر دو طرف رو نکه میداشت

1401/11/06 20:59

مامانم ی سری رفته بود خونشون
شوهرش ی سلام نداده بود ب مامانم بعد ب حالت قهر هم رفته بود بیرون
مامان من خیلی اشتباه میکنه خودشو کوچیک میکنه ی سره
البته از روز اول مامانمم مقصر بوداااااا
همیشه اینو بالا میگرفت
احترام زیادی بهش میزاشت
ی سره بوسش میکرد
هرچی شد کوتاه اومد
ما خواستیم حرفی بزنیم نزاشت و...
شوهر ابجیم حتی ی بار شوهر اون ابجی بزرگمو زده بود و...

1401/11/06 21:00

پاسخ به

مامانم ی سری رفته بود خونشون شوهرش ی سلام نداده بود ب مامانم بعد ب حالت قهر هم رفته بود بیرون مامان ...

اها پس بهش پرو بال دادن جو گرفته

1401/11/06 21:00

گروه 18 نفره دو نفر فعالن

1401/11/06 21:00

پاسخ به

گروه 18 نفره دو نفر فعالن

????

1401/11/06 21:01

شب جمعی

1401/11/06 21:01