The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

دلبرونه♥️

113 عضو

پاسخ به

اره عزیزم فکر کردم از این گروه آشپزی هاست که تایم شام و ناهار عکس غذاهاشون رو میذارن

اوه ن بابا
چ حوصله ای ?

1402/02/09 01:36

ارهه خیلی?
مجبور بودم اخه

1402/02/13 14:11

⭐امشب شام چی بزاریم؟⭐

1402/02/14 17:08

پاسخ به

جهاز شوهرم گاز و یخچال و تلوزیون و سرویس چوب بود . ک ریدن

مال من اون چیزایی که قرار بود بخره خود شوهرم خرید نه خانوادش

1402/02/17 15:28

پاسخ به

کجام تپله خدایی

میخواستم بنویسم تووووووو یه پ اضافه شد آخرشم ل اضافه کردم خودم ?????

1402/02/19 16:53

خانمها سر زایمانم النگوهامو قیچی زد تو اتاق عمل الان 4 ساله همینجوری قیچی شده گذاشته اس داداشم به مادرم گفته به خواهرم بگو النگو هاشو بده من پول لازمم مغازه گرفته بعد به همون گرم براش طلای سالم میخرم ولی گفته هیچکس نفهمه بعد طلا رو مادرم خریده بوده واسم :) بدم یان داداشم خوش قرضه

1402/02/26 12:11

پاسخ به

بچها دیشب شام پختم بعد ی جا مهمون شدیم گذاشتم غذا رو یخچال الان خراب شدن؟

یعنی غذای دیروز رو تاحالا نخوردید ؟

1402/03/02 21:20

پاسخ به

خانمها شما تو شیشه گوشت درست کردین چجوری در اومده فرقی نمیکنه چه شیشه ای باشه

شیشه کنسرو یا مربا ، سس باید باشه

1402/03/09 21:33

?ادامه داستان محیا . ?
همونجا خشکم زده بود. یدفعخ دیدم یه آقای اومده نزدیکم منم سر بالا نباوردم
بعد بهم گفت چرا اومدی اینحا هااااا ؟
دیدم عمومه
گفت میدونی الان همه دنیال توان
الان ارش داره تو خیابونا دنبالت میگردع
سوارشو بریم خونه
دستمو کشید منو برد تو ماشین .
تو راه گفت اگه ارش بهت گفت کجا رفته بودی بگو اومدی خونه ی ما پیش زنعموت ک برات سرکتابی چیزی باز کنه مثلا .
تو راه ذهنم کلا در گیر حرفایی بود ک شنیده بودم از آرش و دعوایی ک کرده بود با خانوادم . هی حرفاش مرور میشد تو ذهنم .
رسیدیم جلو در خونه ی مامان بزرگم . اون موقع هم مامان بزرگم خونش رو فروخته بود رفته بود یه منطقه ی دیگه خونه گرفته بود . از اون یکی مامان بزرگم دور شده بودن . خیلی زیاد .
تا رسیدم جلو ذر دیدم زن همون عموم ک من تو ماشینش بودم جلوی در خونس ?
آرش هم هم زمان با ما رسیدجلو در

1402/03/12 08:50

پاسخ به

خوبه شکز خدا هرچقدر از اون زندکی جامونده بودم . الان دارم حبران مبکنم همسرم پایه امه شکرخدا

????خداروشکر خوشحالم واقعا برات

1402/03/10 12:03

همسرت دومت اول زن داشته یا مجرد بود؟داستان زندگیتو بهش گفتی؟؟تاحالا نزده تو سرت؟؟الان تو و همسرت چند سالتونه؟؟زندگیه آرش الان بازن دومیش خوبه؟؟کیو گرفت اخر؟؟تاحالا نشده بری بچتو ببینی به کسی بگی که میخوام بچمو ببینم؟؟!

1402/03/10 12:37

یه پیامی گذاشته بودی که اگه روابط انسانی سخت نبود همین الان زنگ میزدم میگفتم دلم برات تنگ شده منظورت کی بود؟؟??

1402/03/10 12:51

محیا حس میکنم
ارش واقعا دوست داشته ولی مادر حروم زادش و عمه هات ودختراشون خرابش کردن

1402/03/10 14:09

خیلی سخته واقعا بچتو نبینی خدا نصیبه کسی نکنه...واقعا عجب دلی داره آرش که تو رو از بچت جداکرد??

1402/03/10 14:24

پاسخ به

میگم پوست صورتم خیلی منافذش باز شده بعد جوش زدم خیلی پوستم تیره شده چی خوبه واسه صورت چه صابونی اصن ...

من هفته ای دوبار نشاسته خمیری شکل درست میکنم با جوانه گندم یکی یک قاشق میزنم سفیدم سفید ترم میکنه جوش و جای جوشم از بین برده

1402/03/10 14:27

پاسخ به

میگم من سرم شوره داره وخیلی میخاره خیلی اذیت میشم درحدی ک زخم میشه?

شامپو ایروکس ضد شوره بزن
عالیه
موهانم با اب سرد بشور ن آب داغ

1402/03/10 14:46

نوزاده سرشو چرب کن ببرش حموم میره.

1402/03/10 14:50

پاسخ به

من ی سقط داشتم و دیگه خسته شدم اصن نمیخاد بده انگار

من دوتا سه ماه
19 ساله هستم

1402/03/10 17:48

پسرم همش پنج ماهشه توروخدا اگه کسی بچده بچش تبش پایین نمیومدع بیاد بگه چیکار کرد

1402/03/10 21:32

محیا جان داستانتو خوندم انشالا زندگی خوبی با همسرت داشته باشی خدا ذلیل کنه مادرشوهرتو تقاصشو پس میده شک نکن واگذارش کن بخدا

1402/03/11 13:57

بگو خالی بشی

1402/03/11 14:15

خانما ی سوال من بیشتر اوقات توی خواب مثلا خواب بد که میبینیم رگ پشت پام میگیره تو خواب یهو اینقدر نشگون باید بگیرم یا جیغ میزنم تا ول کنه شماهم اینجور شدین من 3 بار گرفت توی خواب الان نمیتونم اصلا راه برم درد میکنه

1402/03/11 16:06

پاسخ به

مردم همیشه حرف برا گفتن دارن بیخیال..

آره واقعا

1402/03/11 16:14

پاسخ به

برای چیه

برا رفع مشکلات و اینا چله میزارن

1402/03/11 22:25

پاسخ به

وای خدا یاد خودم افتادم من عاشق همسرم بودم و مادرش مخالف بود دقیقا این بلا سر یکیشون اوردم با لباس ت...

دقیقا منم با این وضع میومدم فرار کنن بدتر عاشق سادگیم و صادق بودنم میشدن?

1402/03/12 00:08