از دیروز کاملا ب اینکه بچه ها میفهمن چی میگیم پی بردم..
تا قبل ازاین فک میکردم فقط درحد احتمال..
اما دیروز چندتا اتفاق افتاد ک فهمیدم این قضیه رو..
امیرعلی دیروز پشت درخونه نشسته بود و هی ب در میکوبید و باخواهش میگفت ک ببرمش بیرون.منم بهش گفتم برو بابارو بیدار کن بگو پاشو منو ببر بیرون..
تا اینو گفتم پاشد رفت سمت باباش و با اشاره ازش میخواست ک ببره بیرون و هی در رو نشون میداد..
دومی اینکه تازه یاد گرفته تا میگم ی بوس بده بدو بدو میاد پیشم و صورتشو نزدیک لبام میاره تا ببوسمش.یوختا ام زیادی علاقه نشون میده و میخواد لباشوببوسم..
سومی اینکه ازمن توقع داره ک وختی من بهش غذا میدم اونم ب من غذا بده..دیروز نزدیک به 7.الی8 تا پَر کاهو رو تیکه تیکه میکرد و میداشت تو دهن من و کلی ذوق میکرد و منم درهمین حین سیب زمینی هایی ک براش خورد کرده بودم رو میزاشتم تو دهنش.
حتی موقع شام هم اصرارداشت بهم ماکارانی بده ک چندبار انجام داد..
اینکاراشو ک میبینم یکم خستگیم درمیره..
اما خب هنوز راه اساسی برای غذا دادن پیدا نکردم ی راهی ک کاملا جواب بده.بیشترین و بدترین تایم ک من عصبی میشم فقط موقع غذا خوردنشه
از تجربیاتتون بگین ،بلکه کمکی بشه!!
1398/04/20 13:05