دوستان یزدی

52 عضو

ریحانه سادات نمیدونی خو چقه پرو هستن

1402/03/06 14:54

هنوز مگن تو خیلی زبون داری

1402/03/06 14:54

فضولی همه چی مکنن

1402/03/06 14:55

پاسخ به

ریحانه سادات نمیدونی خو چقه پرو هستن

گ و ه تو حلقشون میکردی

1402/03/06 14:55

پاسخ به

هنوز مگن تو خیلی زبون داری

میگفتی از شما یاد گرفتم

1402/03/06 14:55

پاسخ به

گ و ه تو حلقشون میکردی

هنوز نگفته ما حریف هستم اگه بگم خو معلوم نیست چکار مکنن

1402/03/06 14:55

کاشکی میتونستم

1402/03/06 14:56

یخورده کم محلیشون کن

1402/03/06 14:57

اخه پدرشوهرم ی دفعه گفت ده بالایی دیه برا ما ادم شده

1402/03/06 14:57

پاسخ به

یخورده کم محلیشون کن

مکنم

1402/03/06 14:57

من خیلی زرزر میکنن میگم میوه بفرمایید یعنی دهنتون ببندد

1402/03/06 14:57

پاسخ به

اخه پدرشوهرم ی دفعه گفت ده بالایی دیه برا ما ادم شده

کی رو میگفت

1402/03/06 14:57

دوتا جاری ده بالایی گیرف افتاده

1402/03/06 14:57

پاسخ به

دوتا جاری ده بالایی گیرف افتاده

آخ گناه دلت

1402/03/06 14:58

پاسخ به

کی رو میگفت

جاری فضولم و گ و ه خورم

1402/03/06 14:58

پاسخ به

جاری فضولم و گ و ه خورم

فکر کنم تو نجیب توشون باشی

1402/03/06 14:58

پاسخ به

آخ گناه دلت

دوتاییشون مکنن اگه ما شانس داشتم ده بالایی جاریمون نمیشد

1402/03/06 14:58

پاسخ به

فکر کنم تو نجیب توشون باشی

ی وقتایی پدرشوهر پشتیم مکنه

1402/03/06 14:58

من با مامان و بابام بیشتر رفت و آمد میکنم جشن ها اینا با خانواده شوهر اصلا

1402/03/06 15:00

چشم دیدنم ندارن چه بخوام جشنم دعوتشون کنم

1402/03/06 15:00

پاسخ به

فکرنمیکردم انقدرسخت باشه میدونی چیه مافامیل یزدخیلی داریم 3 خالهام یزدن داییام تازه ابجیمم عروس یزدش...

خب تو کسی رو داری دیگه آبجی تم هست

1402/03/06 15:02

پاسخ به

الان‌مامانم پشیمونه میگه وای من چیکارکردم هردوتادخترامویزدعروس کردم فکری براخودم‌نکردم

اوه بنده خدا واقعا سختشه

1402/03/06 15:03

راست میگن خب

1402/03/06 15:03

پاسخ به

حالا باز خوبه خواهرت پیش خودته خیلی تنها نیسی

آره بخدا من از خدامه خاهرم بیاد پیشم

1402/03/06 15:03

پاسخ به

شوهرم نمیذاشت بزارم پیش مامانم

چرا؟؟

1402/03/06 15:04