٭★غذای نی نی ها★٭

2438 عضو

من اصلا جونم رفت اون چند رور. هی وسایلاشو میدیدم زار میزدم

1401/12/04 22:14

منکه خودم پائین بستری بودم 4 روز

1401/12/04 22:15

چونکه بخیه هام باز شده بود

1401/12/04 22:15

تا سه روز شستشو میدادن تا عفونت خشک بشه بعد رفتم اتاق عمل بخیه زدن

1401/12/04 22:16

ای خدا. برای من باورکردنی نیس اینا ک میگید.

1401/12/04 22:17

چرا

1401/12/04 22:17

پاسخ به

مگه سونو نداده بودی

چرا قلبش میزد سه چهار روز بعد کمردرد داشتم تکون نمی‌خورد بهشون میگفتم هیچی نمیدونستم منم نفهمیدم صبحش اونا رفتن شاندیز طرقبه خودم گفتم برین من خوبم گفتم برم به خاطر من مادرشوهر نمونه ازصبح تاساعت ده شب درد داشتم

1401/12/04 22:18

پاسخ به

فکر کن کل بدنم باز بود هر روز با سرم و بتادین میومدن میشستن خیلی درد داشت میرفتم اون دنیا

یا خدا

1401/12/04 22:19

اونا ساعت ده اومدن شوهرم سرکار بود تهران بهش زنگ زدم گفتم خیلی دردارم

1401/12/04 22:19

پاسخ به

یا خدا

خیلی سخت بود

1401/12/04 22:19

چه طاقتی

1401/12/04 22:19

چ کنم

1401/12/04 22:20

من همینکه میخونم تنم میلرزه. چ سختیایی کشیدید

1401/12/04 22:20

مجبوری بود

1401/12/04 22:20

پاسخ به

اونا ساعت ده اومدن شوهرم سرکار بود تهران بهش زنگ زدم گفتم خیلی دردارم

بعدش چی شد

1401/12/04 22:20

پاسخ به

من همینکه میخونم تنم میلرزه. چ سختیایی کشیدید

تازه من سنم کم هنوز یه بچم خودم

1401/12/04 22:20

اشکم دراومد یعنی. چه حالیه بچه ادم از دست بره

1401/12/04 22:20

پاسخ به

تازه من سنم کم هنوز یه بچم خودم

وای چندسالته

1401/12/04 22:20

پاسخ به

اشکم دراومد یعنی. چه حالیه بچه ادم از دست بره

اره خیلی سخته

1401/12/04 22:21

پاسخ به

وای چندسالته

تازه 19 شدم

1401/12/04 22:21

ماشالله بهت. چقدر قوی و صبوری

1401/12/04 22:21

پاسخ به

اونا ساعت ده اومدن شوهرم سرکار بود تهران بهش زنگ زدم گفتم خیلی دردارم

شما چند سالتونه

1401/12/04 22:22

پاسخ به

بعدش چی شد

بعدش گفتن به شوخی بچت به دنیا نیومد منم گفتم درددارم دیگع گریه کردم تامنو بردن چون خسته بودن گفتن فردا میبریمت باورشون نمیشد بچه نوماهشه باورشون نمیشد دردارم

1401/12/04 22:24

پاسخ به

شما چند سالتونه

20

1401/12/04 22:25

پاسخ به

بعدش گفتن به شوخی بچت به دنیا نیومد منم گفتم درددارم دیگع گریه کردم تامنو بردن چون خسته بودن گفتن فر...

اوه، بازم نبردنت. چه ادمایی

1401/12/04 22:25