4 عضو
ولی چرت وپرت زیاد میگه میره رواعصابم
اون روز گفت برو
چرا میگه برو ?
میترسم بچه هم بیاد بازم اذیتم کنه
نمیکنه الان اوناهم مثل ما داغونن.دوستدارن بچه خودشون بغل کنن ،بابا بشن و.... برا همین سربهونه و لج افتادن
زیاد رفتم خونه مامانم قاطی کرده
گفتی.ندیدیشون؟ من از دور ک میدیدم ،اصلا رنگ پوست تیره بود.یعنی میگی چون زود بوده هنوز رنگ پوست طبی...
واسه منم همینجور بود اره چون زود بود
میگع برو همونجا که بودی
توخونه تنها میموند
اینجور ادم نیست بره رفیق بازی
قبل ازرواج میرفت ولی الان اصلا
حاملگیت میرفتی
توخونه میموند خونه مادرش هم زیاد نمیرفت همش فکر وخیال میکرد دیوونه میشد
اره
?شاید از همونه ک اینجوری شده انگاری دلسرد و خسته شده فکرخیال زیاد کرد.اونم نباید اون دوران تنها میشد ،غمداشته
?شاید از همونه ک اینجوری شده انگاری دلسرد و خسته شده فکرخیال زیاد کرد.اونم نباید اون دوران تنها میش...
اره دقیقا
خب مجبور بودی استراحت کنی بخاطر بچه بود ما همه همین بودیم
انشالله درست میشه
خواست خدا ما که نخواستیم اینجور بشه
انشاءالله ک زود مثل قبل بشع اخلاقش دعا کن.مهرومحبتش برگرده
فقط وقتی فهمید بچه ها دخترن اونجوری شد
همین بدبختا هم که از پیشمون رفتند
بچه برای من شده یه داستان موقت تشکیل میشه و میرسه به 6ماه وبعد میره
?ایخدا غمچیو بخوریم.. بچههامون.شوهر.دغدغه حامله شدن دوبارع و.....
گفتم خدایا این نذاشت سرکلاژ کنم
ولی ببین این هما تو عالم زن باردار
مگه سرکلاژن؟
گفتم خودت نگه دار
پیام
مادران آسمونی
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد