مادران بهشتی

4 عضو

پاسخ به

بره یه زن دیگه بگیره

من زایمان ک بودم
ب خواهرم میگفتم منم باهاشون می‌میرم.توروخدا بشوهرم بگی زهرا گفته بری ی‌زن بگیری ک برات بچه زیاد بیارع?

1402/01/09 15:30

دفعه ی بعد میترسم چیزی شه باز اذیتم کنه

1402/01/09 15:31

میشه برم دادگاه بگم ؟

1402/01/09 15:31

بیاد امضا کنه که دفعه ی دیگه اگه نموند اذیتم نکنه؟

1402/01/09 15:32

حامله ک‌نمیشدم
همش میگفتم بره زن بگیره ک براش بچه زیاد بیارع?

شوهرم خیلی بچه دوستدارع



می‌گفت هرکی داخل زندگی ی غم داره.ما باهم خوبیم قهر و دعوا نداریم.نکنه بچه غم ما میشع?میترسم ازین اتفاق.حسرت ب دل بمونم


شوهرم بچه‌ها داداش کوچیکش و بقیع ببینه و دلش غمدار بشه

1402/01/09 15:32

پاسخ به

دفعه ی بعد میترسم چیزی شه باز اذیتم کنه

کاری نمیشه ?خدا این دفعه اذیتمون نمیکنه دیگه.چقدر داغ ببینیم اخه

1402/01/09 15:33

حالا شاید رفتم

1402/01/09 15:33

و اونجا گفتم

1402/01/09 15:34

پاسخ به

و اونجا گفتم

نمی‌دونم خدایی?

1402/01/09 15:34

نمیدونم چیکار باید بکنم

1402/01/09 15:34

به کی بگم

1402/01/09 15:34

بزار حامله بشیم
بعد ی‌فکری میکنیم

1402/01/09 15:34

دخترا شما سنو پرونده چیزی از زایمان زودرس دارین؟

1402/01/09 15:35

تحمل حرفاشو ندارم

1402/01/09 15:35

پاسخ به

دخترا شما سنو پرونده چیزی از زایمان زودرس دارین؟

نمی‌دونم.اگر دست شوهرم باشع

1402/01/09 15:35

پاسخ به

دخترا شما سنو پرونده چیزی از زایمان زودرس دارین؟

برگه ی خلاصه پرونده بیمارستانه

1402/01/09 15:35

پاسخ به

تحمل حرفاشو ندارم

سخته.حق داری

منکع شوهرم ایقد خوبه و دلداری میده.بازم شبا دوست‌ندارم کنارم باشه... بعد دلم براش میسوزع تا صب گریه میکنم

داغون شدیم روحی.من میرم قرص آرامبخش میخرم ی‌هفتع میخورم

1402/01/09 15:36

واسه من چرا انگار همه چی ورداشتن یا ندادن من اونشب ایقد حالم بد بود که متوجه نشدم نگفتم چیزی

1402/01/09 15:37

من که گفتم سعیم کنم سرکلاژ شکمی

1402/01/09 15:37

خوبی شما اینکه سرکلاژ نشده بودین تا اینجا اومدین سرکلاژ بشین صددرصد تا آخر میرید

1402/01/09 15:37

ولی من چی?

1402/01/09 15:37

پاسخ به

واسه من چرا انگار همه چی ورداشتن یا ندادن من اونشب ایقد حالم بد بود که متوجه نشدم نگفتم چیزی

کی ورداشته؟

1402/01/09 15:38

پاسخ به

واسه من چرا انگار همه چی ورداشتن یا ندادن من اونشب ایقد حالم بد بود که متوجه نشدم نگفتم چیزی

منم
هرکار کرده شوهرم.خبر ندارم اصلا

1402/01/09 15:38

پاسخ به

بیاد امضا کنه که دفعه ی دیگه اگه نموند اذیتم نکنه؟

نه نکن زهرا ?یکی بچه ها همین کار کرده بود شوهرش هم شرط گذاشته بود نتونه بچه رو نگهداره زن دوم بگیره

1402/01/09 15:38

پاسخ به

خوبی شما اینکه سرکلاژ نشده بودین تا اینجا اومدین سرکلاژ بشین صددرصد تا آخر میرید

با سرکلاژ بازم رحم باز شده؟
چجوری خب

1402/01/09 15:39