گروه روانشناسی و پزشکی

313 عضو

پاسخ به

و بعد مجبور میشم که تحمل کنم و کنم بعد مجدد بدون هیچ دلیلی واسم عروسی و مراسم میگیرن که شب حنابندونم...

????
اوفهههههه

1402/03/31 01:43

پاسخ به

و بعد مجبور میشم که تحمل کنم و کنم بعد مجدد بدون هیچ دلیلی واسم عروسی و مراسم میگیرن که شب حنابندونم...

درد بی درمون بگیرن

1402/03/31 01:44

پاسخ به

و بعد مجبور میشم که تحمل کنم و کنم بعد مجدد بدون هیچ دلیلی واسم عروسی و مراسم میگیرن که شب حنابندونم...

????

1402/03/31 01:44

و بعد این مراسم های احمقانه و الکی که تموم شد
یک شب من میخواستم برم آب بخورم بعد من اون زمان چهار ماه ام بود حامله بودم بعد جاریم هم کنارم بود بعد من قشنگ حس کردم که جاریم حولم داد و هر چی می گفتم کسی باور نمی کرد بعد منو هول میده و من از پله ها قل خوردم و افتادم پایین و بچه ام مرد و مجبور به کروتاژ شدم ??

1402/03/31 01:47

پاسخ به

و بعد این مراسم های احمقانه و الکی که تموم شد یک شب من میخواستم برم آب بخورم بعد من اون زمان چهار ما...

عزیزدلم

1402/03/31 01:48

پاسخ به

و بعد این مراسم های احمقانه و الکی که تموم شد یک شب من میخواستم برم آب بخورم بعد من اون زمان چهار ما...

آخ ????

1402/03/31 01:48

بعد هم که موضوع آشپزی کردنم پیش اومد که براتون تعریف کرده بودم که
زد زیر گوشم

1402/03/31 01:49

پاسخ به

بعد هم که موضوع آشپزی کردنم پیش اومد که براتون تعریف کرده بودم که زد زیر گوشم

الان بچه داری؟

1402/03/31 01:49

پاسخ به

بعد هم که موضوع آشپزی کردنم پیش اومد که براتون تعریف کرده بودم که زد زیر گوشم

شوهرت کدوم گوری بود؟

1402/03/31 01:49

هنوزم با اونا زندگی میکنی؟

1402/03/31 01:49

پاسخ به

شوهرت کدوم گوری بود؟

گوه تو هر چی شوهره

1402/03/31 01:49

پاسخ به

گوه تو هر چی شوهره

بی ناموسن

1402/03/31 01:50

پاسخ به

بی ناموسن

خیلی

1402/03/31 01:50

بعد هم شروع کرد به رفتارهای احمقانه شبا چاقو دست می‌گرفت یا یادم یک شب زیر بالش ام دعا پیدا کرده بودم

1402/03/31 01:50

چقدر زیر بالش الیاس و برکه و چشمه دعا پیدا کردم

1402/03/31 01:51

??

1402/03/31 01:51

کثافت چشمش دنبال زندگیته

1402/03/31 01:51

واقعا خیلی متاسفم

1402/03/31 01:51

بعد هم که مادر شوهر اولی ام آلزایمر گرفت و اوضاع بد تر شد و مسئولیت های من بیشتر
و بعد هم خبر رسید که مادر شوهر آخری ام
خیر سرش *** سر پیری و معرکه گیری
?? حامله ه

1402/03/31 01:53

پاسخ به

بعد هم که مادر شوهر اولی ام آلزایمر گرفت و اوضاع بد تر شد و مسئولیت های من بیشتر و بعد هم خبر رسید ک...

????مار بزنش حامله شده

1402/03/31 01:53

آیه خانواده شوهرت عربن؟

1402/03/31 01:54

بعد هم که موضوع طلاق برادر شوهرم و جاریم پیش اومد
یک شب که داشتم استراحت میکردم یک هو دیدم که برادر شوهرم بدون در زدن اومد اتاق ام

1402/03/31 01:55

پاسخ به

بعد هم که موضوع طلاق برادر شوهرم و جاریم پیش اومد یک شب که داشتم استراحت میکردم یک هو دیدم که برادر ...

خب

1402/03/31 01:56

بعدش چی شد ؟

1402/03/31 01:56

بعد شروع کرد به حرف زدن و التماس کردن که
لطفاً تو رو خدا کمک مون کن نذار طلاق بگیریم
حالا منو داری از ترس و تعجب فقط خیره شده بودم پلک هم نمیزدم از ترس نفس نفس می زدم ??
بعد خلاصه که کلییی باهاش صحبت کردم و بهش راهکار دادم و خلاصه که رفت
باز بعد فرداش

1402/03/31 01:59