خب
??
1402/03/31 03:00
?????
??
1402/03/31 03:00
???????
????
1402/03/31 03:00
زن با سیاست و باهوشی هستی
واقعاً نظر لطفت گلم ???? ولی خودم متاسفانه هیچ وقت همچنین حسی نسبت به خودم ندارم ????
1402/03/31 03:02
???? واقعا ناراحتت شدم
????
1402/03/31 03:02
????مهم اینکه موفق شدی
???☺??
1402/03/31 03:03
خدا خواست که خودت مادر بشی
بله دقیقاً درسته انگار خدا میخواست منو خواهرم باهم این حس رو تجربه کنیم ☺?
1402/03/31 03:03
زایمان تو آب آسونه؟
خیییییییییییییییلی من اصلاً درد رو تو اون صحنه حس نکردم واقعاً
حداکثر درد رو حس میکنی خییلی کم
پی وی تو چک میکنی
چشم گلم الان
1402/03/31 03:06
چشم گلم الان
ممنون
1402/03/31 03:07
بعد از اینکه این موضوعات رو متوجه میشم در خواست طلاق میدم و بعد مادر شوهرم میاد بهم میگه که ( نمی تو...
بعد از اونجایی که کشور قریب بودم و بخاطر مسائل مالی و حضانت و........... باقی چیز ها متاسفانه نتونستم طلاق کامل بگیرم??????????
ولی خدارو شکر خوشبختانه طلاق عاطفی گرفتم و خونه ی جدا گرفتم و الان واقعاً خیییییییییییییییلی احساس آرامش میکنم با بچه هام
ممنون
☺?
1402/03/31 03:09
خواهرمم با برادر شوهرم ازدواج کرده
چ علاقه ای داشتن بااین خانواده وصلت کنن
1402/03/31 07:46
من خودم یک بچه یک دختر دارم ماهوراه
زندگی اون بچه رحم اجاره ای چیشد ؟بلاخره بچه خودتونن بود
1402/03/31 07:59
چ علاقه ای داشتن بااین خانواده وصلت کنن
وضع مالی خوب
1402/03/31 09:58
چ علاقه ای داشتن بااین خانواده وصلت کنن
بخاطر سهام هایی که پدر بزرگ ام تو بیروت و لبنان و دبی داشت و بخاطر اسرار پدرم
من وقتی اون زمان که تو آلمان بودم و خلاصه که با دوستانم خونه مجردی باهم هم خونه بودیم و بعد از سقط اول ام که همسرم رو مجدد دیدم به پدر پیام دادم و گفتم ( زندگی کل خانواده رو تباه کردی فقط از سر حرس و طمعی که داشتی فقط بخاطر پول از کل خانواده ات حتی دخترت بچه ات دل کندی هیچ وقت پدر خوبی برای من نبودی هیچ وقت نه تو رو می بخشم و نه مامان بزرگ رو
دلت ارث و میراث میخواست نه چشم و دلت پیش اون اموال بود نه من مجدد دارم ازدواج میکنم اما نه ایندفعه به زور نه به اجبار نه بخاطر عشق حالا توی بدبخت هم به پولی که میخواستی می‌رسی که مطمئن ام که هیچ وقت به آرامش نمی رسی هیچ وقت )
زندگی اون بچه رحم اجاره ای چیشد ؟بلاخره بچه خودتونن بود
منو خواهرم هم زمان باهم زایمان کردیم
و من از اونجایی که در اصل خواهرم کسی بود که
بچه رو دنیا آورد و مادر بچه می شد
بچه رو نگرفتم ازشون و بچه رو به خواهرم دادم
???
حالا زندگی طلاق گرفته مجدد ؟
نه گلم متاسفانه نتونستم کامل طلاق بگیرم و
مجبور شدم که طلاق عاطفی بگیرم
و الان جدا زندگی می کنم
بعد هم به خاله ام و خواهرم و برادر ام و دوست ام زنگ زدم و براشون توضیح دادم و ازشون عذرخواهی کردم و ...
یا مثلاً یادم من پیش خاله ام نشسته بودم بعد داشتم راجب این با خاله ام حرف میزد که ( خیلی دلم می خواد که کیلینک رو ببندم کامل و خیلی دوست دارم که بلاگر بشم)
من فقط حرفش رو زدم هیچ کاری نکرده بودم هیچ اقدامی نکرده بودم بعد خواهر شوهرم رفت به شوهرم گفت و دوسه تا هم روش گذاشت و باعث این شد که همسرم دست روم بلند کنه هیچ وقت یادم نمیره این موضوع بعد از اینکه من سزارین کردم و عمل آپاندیس و تخلیه رحم رو کروتاژ ام و انجام دادم اتفاق افتاده بود و من هنوز بخیه داشتم بعد که به خاله ام گفتم خلاصه که گوش همسرم و پر کرد و همسرم منو زد هیچ وقت یادم نمیره اونقدر بد زد بعد زد که من بخیه هام پاره شدن و شش ماه کامل بستری بودم بی هوش بودم ??????
و بعد از اینکه به هوش اومدم پیام دادم به شوهرم و وسایل ام رو جمع کردم و رفتم تصور کنید افسردگی شدید گرفته بودم
گروه روانشناسی و پزشکی
314 عضو
