پاسخ به

مارولین چیه

درس میکنه پریددیتو

پاسخ به

گفتم گاهی میشه برو دکتر یه سونو بده

آهان میگم نکنه باردار باشم

پاسخ به

درس میکنه پریددیتو

ممنون

پاسخ به

آهان میگم نکنه باردار باشم

نه زمان پریودیت جابه جاشده

پاسخ به

ممنون

اره یه دوماه یا سه ماه استفاده کن دیدی درس نشد یه سر به متخصص بزن

کاریزما ممنون از راهنماییت...واقعا دلمو اروم کردی

من حواسم هست سو استفاده کسی نکنه ولی شرایط هرجا فرق داره مثلا تو باغ مگه جاری م گناه کرده بود بیست تا آدم ریخته بودن رو سرش هیچ کسی کمک نمی‌داد حالا درسته مهمون بودیم ولی ظلم نباید بکنه آدم دیگه جاری اون یکی که نشسته بود کلا پیش شوهرش می گفت بسه دیگه همه فهمیدن عروس زرنگه ای منم محل نمیدادم

پاسخ به

آهان میگم نکنه باردار باشم

آدم شک می کنه خوب حق داری

پاسخ به

من حواسم هست سو استفاده کسی نکنه ولی شرایط هرجا فرق داره مثلا تو باغ مگه جاری م گناه کرده بود بیست ت...

میگفتی تو اینجوری فک کن.چقد بدم میاد از اینا ک میرن مهمونی میزبانو درک نمیکنن

پاسخ به

کاریزما ممنون از راهنماییت...واقعا دلمو اروم کردی

قربانت.کلا ارامشتو حفظ کن.در مورد مادرشوهرتم زیاد به حرفاش فک نکن.چون حرص خوردن کاریو درست نمیکنه.فقط حال خودت خراب میشع

تا جاییکه تحمل داری محل به حرفاش نزار

دیگع اعصابت نکشیدم حرفتو به خودش بزن

نرو سر شوهرت خالی کن

پاسخ به

قربانت.کلا ارامشتو حفظ کن.در مورد مادرشوهرتم زیاد به حرفاش فک نکن.چون حرص خوردن کاریو درست نمیکنه.فق...

فدایی داری?ارع واقعااینارو نمیدونستم

ممنون کمکم کردی

پاسخ به

ممنون کمکم کردی

??

پاسخ به

میگفتی تو اینجوری فک کن.چقد بدم میاد از اینا ک میرن مهمونی میزبانو درک نمیکنن

والا گفتم بیا کمک گفت دست کش نیست دستم خراب میشه گفتم چایی حداقل اینبار بزار گفت وا بار شیشه دارم الکی ها

شوهرشونم کاری بشون نمیدع

مثن بگه یه چایی بیار

پاسخ به

دقیقا اینجور ادما ازشوهرهم شانس میارن

دقیقا والا شوهرم میگه داداش ش از دست رفته

همش میگه حیف داداش م حالا داداش ش از خداش هم هست ها

پاسخ به

دقیقا والا شوهرم میگه داداش ش از دست رفته

بگو یاد بگیر

فایده نداره هرکسی یه اخلاقی داره والا ما نامزدی بودیم همین برادر شوهرم کلی نصیحت شوهرم می کرد زن توجه می خواد ببرش بگردون هیچ اصلا انگار با دیوار بود خودش خیلی وقت ها می‌برد ما رو بیرون اون موقع مجرد بود ولی خیلی اهل زندگی بود

ما دیگه آزمون گذشته الان دیگه 8 سال زندگی می کنم باهاش اوایل دعوا داشتیم زیاد الان نه هرکی از،مادر شوهرم می ناله من از خود شوهر

فکر کن مرخصی نمیگیره برم دکتر دو تا بچه کوچیک دارم هی گفتم گفت زنگ بزن ننه ت بیاد برو دکتر آمد ننه م مرخصی گرفت رفت خونه ننه ش حاضر نشد بیاد با من دکتر تازه نپرسید دکتر چی گفته بهش پیام دادم حداقل می پرسیدی چی گفته هیچ انگار با اون نبودم