😞😞😞

خوب یه مدت بهش گیر نده بزار فکرش اروم بشه

میگم چطوره یه دو سه روزی تحویلش نگیرم و زیاد بهش توجه نکنم؟

تحلویلش بگیر زیاد گیر بزار ببین چطور میشه

من یه ادمی ام‌ک نمیتونم بزارم یکی ازم ناراحت باشه و حتما باید دلیلشو بدونم ،حالا نمیدونم این شوهر من از عمد این کارارو میکنه یا نه ،چون یه بار از دهنش در رفت میگه ادم هرچی زنا رو ب ک.یرش نگیره بهتر میان سمت ادم

خوب توام یه مدت محل نزار بببین میاد سمت ات

اوهوم

ولی دلم یه‌جوریه، توی خونه ایم انگار نه انگار ک زن و شوهریم ،نه شوخی ای میکنیم نه هیچی ،منم ک چیزی میگم‌ میزنه تو ذوقم😔

هعی تو خود منی. نمیدونم چی کم گذاشتیم... ولی این زبون بازی ک بلد نیسم اینجور شده

اره منم بعد رایمان اینجورشد بعد خوب شد

😔😔هر چی ارایش کنم هرچی بخودم برسم انگار ن انگار ،هیچی نمیبینه

اگه حسابی تحریکش کنم یا اینکه ببینه من خیییلی نیاز دارم اون وقت میاد برای رابطع

شاید دنبال بهانه اس ولی حسابی حرف بزن

ن من شوهرم اینجور نیس خودش میا... من اخلاقم با خانوادس بده اون فقط ب خاطر همین گاهی قهر م... اگ. خوب باشم باهشون ینی جونشم میده در این حد

اوهوم

😔😔😔

خوب توام خوب باشه که شوهرت این جوری نکن

من بخدا. با بابا مامانش عین خونواده خودم رفتار میکنم همیشه ازشون سر میزنم ،با احترام باهاشون رفتار میکنم،ولی اخرش🤦

خب پس باهاشون به ظاهر خوب باشه زندگی رابراخودت تلخ نکن

دقیقا

چطوری سعی میکنید بکشی طرف خودت؟

فاصله نگیر ولی رفت وامد کم کنی بهتر اعصاب ادم راحت تر

من بیشتر خواهرشوهرم اذیتم می کرد ونگه مادرشوهرم همیشه پشتم بود ولی دیگه رفت وامد کم‌تر کردم خیلی بهتر تا هفته ای یه بار میرفتم اونجا هرروز باهاش بحث داشتم دیگه ادم اعصبابش ازسرراه نیاورده همش اعصبابم خرد کنی ولی الان خیلی اعصبایم راحت مادرشوهرم میگه زود به زود ولی میگم نمیشه اعصبابت دختر ندارم الان خیلی اعصبابم راحت

من‌بدیش پیش شوهرم میگم خودش میدون حق با من شوهرمن میرفت خونش اصلا اخلاقش عوض نمیشد مادرشوهرم ازاول ازدواج تا الان یه لحطه دخالت نکرده تو زندگی خدای خوبه خواهرشوهرم گیرهای الکی میده منم خوششم نیماد ازش

بنظرم باید متعادل باشی نه اینکه نری وبزاری باهات لج بیفتن ونه اینکه زیاد خوب باشی روبدی سوارت بشن