کسی هست

پاسخ به

چون باید بلد باشی طرح خوشگل بدی وگرنه احق وجق فایدهه نداره

باشه

من شوهرمم هست وسیب زمینیم بخوره بهش نمیسازه بالا میاره ولی من دیگه گذاشتم
برا اونم ی چی درست میکنم

پاسخ به

یعنی بهم خیانت کرده

خب الان همسرت میگه تو خیانت کردی تو میگی اون خیانت کرده ?ینی همسرت که سری واکنش نشون داد بهت تهمت زد ینی دست پیش گرفته بوده

پاسخ به

نه

خب پس هنوز فکر می‌کنه با یکی دیگه بودی

پاسخ به

حالا ی دکتریه خدا خیرش بده پیگیر کارمه قرار شد با شوهرم صحبت کنه

خداروشکر فقط یه چیز از تو معلوم شد از راه رابطه جنسی گرفتی از شوهرتم دیگه بعدش معلوم میشه

پاسخ به

میگم شوهرم ی سری شلوار دوستش رو پوشید ولی با شورت ممکنه از اون گرفته باشه

احتمالش خیلی زیاده به دکتر میگفتی واسه اطمینان یع دکتر دیگم‌میرفتی زندگیتو الکی نابود نکنی

پاسخ به

کلا همشون خوب و مهربونن

خوبه ? اینا نه صبحت کنی صحبت میکنن نکنی اصلا انکار نیستی اونجا ولی باز برادر شوهرم هام بهترن یکمی

پاسخ به

??

پست کنم برات

پاسخ به

تو بگو باش کارخودتو بکن

هوم

چطوری خوشگله شنگول میزنی ?زخما ترمیم شده

پاسخ به

دهنت فاطی

بفکرتم????

پاسخ به

بازم گناه دارن دلم میسوزه....

منم ??لعنت بهشون دنده های یکی و شکته بودن

پاسخ به

20?

4 سالو خورده ای ازم بزرگ ترع

پاسخ به

من نمیتونم هرچیم میخام. بخندم اصلا نمیشه جدی تر میشم?

من ی بار تو کل عمرم جدی موندم خیلی جدی و با عصبانیت حرفامو زوم دعوامو کردم اومدم برم گبر کردم ب مبل پخش زمین شدم???? دوتامون غش کردیم از خنده تموم شد

ی بار خندم نگرفت دعوا کردم ی بارم پخش زمبن شدم

من خاهر شوهرم بیاد اینجا خودم میرم??

پاسخ به

تا روز خاستگاری انگشتشم بهم نخورده بود وقتی رفتیم حرف بزنیم گف دیگه مال خودمی دستمو گرف روشو بوس کرد...

منم تا خاستگاری نخورد ولی بعدش خیلی زیاد همچیش بم خورد??

دیگه تا ی روزی میبینه ک من میام خونه آقاجونم میره ب مامانش میگه فهمیدم رفت تو خونه حاجی اینااا
مامانشم میگه نکنه ریحانه را میگی دختر خالمو میگه ن اونو میشناسم یکی دیگه بود
میگه نکنه سعیده بوده دیگه میگه اونو نمیشناسم
تا اینکه.......

پاسخ به

ازونجا باید شوهرت میشناختت

من روز خاستگاری اجیم کوچیک بود 4 3 سالش بود . بر گست ب شوهرم گفت اثلا لازم نیس زمان بگزره تا بشناسیش بشین اینحا ی روز ک از مدرسه میاد بش میگی ناهار نیس ناهارش و دیر بدیم قشنگ میشناسیش???????ابروم رفت

پاسخ به

ازونجا باید شوهرت میشناختت

بعدش اومد در مغازه دایجونم ی لحظه سرشو بالا کرد فقط ی نگا کرد وبه من گفت غلط گیر دارین منم گفتم بله دادمش ودیگه تمام از اون روز ولمون نکرد
هنوزم غلط گیرا داریمش

دیگه از اون روز تا ی سال من میگفتم ن
ولی اون دست بردار نبود میرفت با بابام حرف میزد وی بارم بابام برده بودش پیش گدربزرگم اونم قران وچیز ازش پرسیده بودا شوهرمم از حفظ خونده بودا واونام حسابی خوششون اومده بود?

پسر من دماغاش اویزونه

پاسخ به

چند ساله ازدواج کردی

هشت ماه میشه فردا

چه بد شانسی ایی ? وای ولی یادم افتاد چقدر بد بود اون دوران