مامان های دوقلو(مخصوص مادران زایمان کرده)

178 عضو

پاسخ به

اینا هم بودن الان اونقدر گریه کردن خسته شدن

اخی عزیزم شوهرت کمک نمیکنه

1402/04/26 23:33

پاسخ به

رویا جان میدونم سخته بخدا منم ن صبحانه ن ناهار هیچی ب هیچی ی قطره حتی اب میگذره بلاخره بزرگ میشن

میگ چون میگذره غمی نیست
تا بگذرد درد کمی نیست ???

1402/04/27 00:13

پاسخ به

ن بابا نق میزنه داداششو هم بیدار می‌کنه

چرا خیلی ولی زیاد نمیمونه

1402/04/27 00:48

پاسخ به

خونه هم بمب ترکیده به لطف مهمونای دیروز

کاش زنگ میزدی میگفتی من مهمون نمیخوام خواهشا نیایین

1402/04/27 08:32

سلام به همه

1402/04/27 13:08

پاسخ به

ننه فداشون بشممم رویاتوروخدااینجوری میزاری نیفتن

خدا نکنه
ن مبل تخت شو هست

1402/04/27 14:47

پاسخ به

اذیت ندهدجیگرارو?

بابا ی عکس خواستم بگیرم نذاشتن

1402/04/27 17:58

وای شوهرم اومد بچه هارو نگ داشت ظرف هامو شستم کمد هارو تمیز کردم و آشپز خونه. شستم موند فقط لباس بچه ها

1402/04/27 19:50

اسمش طرح حمایت از خانواده وجوانی جمعیت بود

1402/04/27 21:35

پاسخ به

تو قرعه کشی اسممون در اومده??

خیلی خیلی مبارکه خوشحال شدم ب قرآن

1402/04/27 21:55

فک کنم مثه بچه های شماس سنشون یلداجان

1402/04/28 12:01

عزیزم پس باید ببری دکتر من دکتر آشنا داشتم زنگ زدم هرچی خواهش کردم چی بگیرم براشون نمی‌خوام ببرم دکتر گفت چون نوزاده حتما باید ببری دکتر تا ببینه در چه حده،وزنش چنده، بعد تجویز کنه

1402/04/28 12:03

پاسخ به

دخترای منم امروز رفتن حموم

عافیت اونا هم باشه

1402/04/28 12:43

پاسخ به

خانما بچه های من خوابیدن ساعت 10 شیر خوردن ب نظرتون بیدار باشم 12 بازم بدم یا بخوابم شب بیدار شدن می...

کلا ولشون کن ببین خودشون کی بیدارمیشن

1402/04/28 23:22

پاسخ به

نه اصلا تو کل خاندان منو شوهرم فقط من دوقلو دارم

اهان
اخه من ارثشو دارم دفعه اول با یک دوره دارو 3 قلو شد
دفعه دوم با ای یو ای 2قلو
دکترم گفت چون ارثشو داری اینجوری میشی وگرنه انقدرام احتمالش بالا نیست

1402/04/28 23:34

پاسخ به

بسلامتی چی ان؟

پسرن

1402/04/28 23:35

پاسخ به

اسپرم تعیین جنسیت میکنه ک

ن سایز فولی هم تتاثر داره تخمدان چپ و راست هم تاثیر داره روز تخمک گذاری و خیلی چیزای دیگه ?

1402/04/28 23:42

پاسخ به

من جات خالی مرغ سرخ کردم وقتایی ک وقت ندارم و ی چیز خوبم میخوام رون مرغو همینجوری بدون روغن با پوست ...

نوش جان.اره خیلی. قراره مرغ بگیریم یه جا سرخ کنم بذارم فریزر. هر وقت خواستیم بخوریم. دیگه از گشنگی حرارت معدم زده بالا همیشه نوشابه به دستم

1402/04/28 23:58

پاسخ به

ببخشید?

نه عزیزم شوخی کردم خودمم دیروز اینجوری کردم جات خالی خیلی چسبید و کم زحمت هم بود

1402/04/28 23:59

پاسخ به

دقیقا من اصلا بد صحبت نکردم ولی لحن گفتار ایشون مثل طلبکاراس مثلا بهم میگه چندتا بچه داری تو من بردا...

داشتم‌ پیاما رو می خوندم منم همین حسو کردم زینب جان.?

1402/04/29 07:53

دیشب از شما واسه مامانم گفتم.بیچاره براتون گریه می‌کرد واسه من گریه می کرد.گفت خدا کمکتون کنه خیلی سخته.من کشیدم میدونم چی می کشن...گفت من تک و تنها تو شهر غریب بودم.با دوتا بچه غیر دوقلوهام.یکی 5 ساله یکی 2 ساله.همسایه ها نوبتی می اومدند شبا پیشم می خوابیدند و کمکم می کردند.غریبه از آشنا بهتره...گاهی بخواهرم میگ مریمو اذیت نکن.چیزش نگو.
امروز خواهرم مهربون شده بود بچمو کلا پوشک نکرد دوبار برد دستشویب ک جیش کنه بعد چادرشو سر کرد رفت بیرون.پسرمم رو خودش جیش کرد.داداشم بردش شستش.منم پوشکش کردم گفتن برو بابا من نمیتونم دنبال این بچه بدوم ک جیش بکن...بعدم تو پوشکش پی پی کرد.منم با دستمال مرطوب پاک کردم.نمیتونم بشورمش که.خواهرم اومد گفت عه چرا پوشک کردی گفتم عزیزم اینجوری من استرس می گیرم...
مامانم بنده خدا خیلی میگ کاش من تنم سالم بود بیجاره سرطان سینه گرفته بود یه سینه هاشو برداشتن.الان راه میره میشینه ولی نمیتونه بچه منو ک بشوره.فقط کنارم حرص می خوره.
از زهرا براش گفتم
از رویا جون
از شادی جون
از مامان نجلا اینا...
?اینقدر از دست مادرشوهرت حرص خورد شادی?...میگفت درو باز نکنه بگو نیادش...

1402/04/29 13:22

پاسخ به

من نمیرم میگم شاید من جایی نمیرم

منم جایی نمیرم مگه خونه مامانم.

1402/04/29 14:42

جفتشون بیدار شدن
واقعا خواب برای ما حرومه

1402/04/29 14:48

پاسخ به

5تاق م دادمش?

نوش جونت خوشگل خانوم. چی میخوری

1402/04/29 15:08

منم امشب با زن داداشم حلوا درست کردم فردا ببرم شیرخوارگان.ب نیت همتون ب نیت هرکی که بچه نداره و بچه می خواد.
ان شاالله که تو خونه هرکی آرزوی بچه داره صدای گریه بچه بیاد???

1402/04/29 23:15