دیشب میگه فکر کردی من ولت میکنم تازه شروعشه منتظرم ننه بابات بمیرن فکر کردی میزارم بری زیر تابوت شونو بگیری میام همه جا رو بهم میزنم آبرو تونو میبرم
گفتم به دعای گربه سیاه بارون نمیباره از کجا میدونی خودت زودتر نمیری

خب نگو این جواب
بگو عمر دست خداست خدا برای همه خیر بخاد

اون که آره یادم میاد چه کارها کردن داداشم کفشامونو پرتاب می‌کرد قابلمه ها رو قایم می‌کرد در یخچالو با لگد می‌بست که من برگردم آخرم برگشتم یک بچه شد دو تا

عزیزم تو ک میدونی سنگ خانوا ت ب سینه زدن چیزی عایدت نمیشه پس وقتی حرف میزنه گارد نگیر

با همچین جوابایی دست ب سرش کن و طوری وانمود کن ک بهت بر نخورده مرده زنده اونا برات مهم نیست

نه نقطه ضعف بدی دستش اونم بتازونه

باشه عزیزم یه مدت همینطور که شما گفتی پیش میرم ببینم چی میشه
تو رو خدا برام دعا کنید

انشاالله خیر هست درست میشه

وقتی از سرکار میاد خودت برو در باز کن با روی خوش

بهش اب خنک بده

تمام مرکز توجهت بهش باشه

وقتی میره سرکار بگو ببوسید هم میاد همینطور

شاید اون این کارا الان نکنه ولی خودت شروع کننده باش

چراجوابش میدی چرا خودت خراب میکنی پیشش

ببخشیدا سگ هم یه مدت بهش محبت کن استخون بنداز جلوش بعد یه مدت میبینت دیگ پارس نمیکنه میاد طرفت صورتش میکشه زمین دنبالت میاد

جوابش نده بگو عزیزم من ازسرلج نبود که نرفتم بچمون مریض بود انگار ازجای شوهرت پر میشه

باخانوادش درارتباطی یانه

انکار خودت مادرشو کشتی ای کاش بچت جای میزاشتی میرفتی فاتحه دوساعته برمیگشتی

دقیقا مردا خیلی دنباله چیزی نمیکشن مگر کسی همینطور یاداوریشون کنه

اره والله اگه اینجوری میخواد جوابشو بده که زندگی نمیشه

اره باید بهش بفهمونه ولی انگار بهار ازسرلج نرفته وشوهرش کامل میدونه خیلی لابد جواب شوهرش داده که ابنجوری دل زده شده ازش

بری خونه آقات بااوضاعی که میگی حتی خودتو میکوشی حدالقل میتونی شوهرت درست کنی دوتا بچه داری گناه دارن هرروز بجون هم میوفتید پیششون ازسرکار میاد بگو عزیزم خسته نباشی

اگه شده واسه درست شدن زندگیت حتی جوراباش دربیار براش

غذای مورد علاقش درستکن

آرامش درستکن براش توخونه