💙🩷مامان های با ادب🩷💙

118 عضو

سر نخ و نقطه ضعف زندگیت دست اطرافیان نده

1403/05/14 11:27

نه اوایل ب روش میاوردم همش دعوا داشتیم الان خوشحال و خرم با شوهرم میرم خونشون واسه خودم میخورم میخابم میام یه جاهایی هم تیکه بهم میندازن اهمیت نمیدم دیگ

1403/05/14 11:28

پیج بلاگر پرنون دیدی؟؟

1403/05/14 11:28

نقش ماپرشوهری ک بازی میکنه دقیقا کپی مادرشوهر منه

1403/05/14 11:29

خوب کاری میکنی

1403/05/14 11:30

ن

1403/05/14 11:30

😂

1403/05/14 11:30

بچه ها جواب ازمایشم اومد مثبته

1403/05/14 13:28

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1403/05/14 13:28

عدد 1333 بتام خوبه؟

1403/05/14 13:29

عالیهههه
مبارکت باشه

1403/05/14 13:53

ممنون عزیزم

1403/05/14 14:13

مبارک باشه عزیزم 😍😍

1403/05/14 14:16

بچه اولته

1403/05/14 14:16

ای بابا الهی بمیرم زندگیتوگفتی اعصابم ریخت بهم .منم خانواده درست و حسابی ندارم یعنی نه اینکه خیلی بدباشن نه ولی اصلنا آدم حمایت نمیکنن پشتم آدم خالی میکنن اصلنا نمیشه باهاشون درد دل کنم یه وقت مشکلی پیش بیاد نمیگم بابام آدم عصبی هستش مجرد بودم مدام دعوا داشتم باهاش غرغرو هستش نق میزنه رومخه کلنا امامادرم خوبه .تمام ازثشو بابام تقدیم کرده به پسرش واسه منوخواهرم هیچی نزاشته خلاصه که هرمشکلی ام پیش بیاد واسم هیچ وقت برنمی‌گردم چون عذابی که تودوران مجردی کشیدم هیچ وقت یادم نمیره شاید باورت نشه یه روز مونده به عروسیم باپدرم دعوام شد نتونستم تحمل کنم رفتم خونه خودم روز عروسی توآرایشگاه گریه میکردم هیچ وقت یادم نمیره .شوهرم بد نیست ولی آدم عصبیه بددهنم هست عصبی بشه ازش میترسم خلاصه یه جورایی باهات هم دردم عزیزم

1403/05/14 14:37

شوهرمو خوبه فقط مشکلش اینکه عصبی میشه که اونم تحمل میکنم ببین همه زندگی سختی داره من میفهمی خیلی سخته مشکلت درک میکنم اما به قول اون دوستمون تحمل کن هیچی نگو هیچی مثل بی محلی جواب نمی‌ده اصلنا کل کل نکن باهاش هرچی گفت ازاین گوش در ازاون گوش دروازه بببینه اهمیت نمی‌دی مهم نیست واست بهتر میشه خودتو بابچه هات مشغول کن رواونا کارکن بکش سمت خودت

1403/05/14 14:46

مبارکه عزیزم

1403/05/14 14:53

ممنون عزیزم

1403/05/14 15:34

ممنون عزیزم

1403/05/14 15:34

ممنون عزیزم بله

1403/05/14 15:34

بسلامتی بغلش بگیری 😍

1403/05/14 15:55

به به مشاوره زندگی هم میدین که😂🤗

1403/05/14 20:37

سلامت باشی عزیزم

1403/05/14 20:42

عزیزم کار خوبی نکردی نرفتی باید تنهایی به خاطر دل شوهرت میرفتی مادرش بود شاید هنوز از دلش خارج نشده دور از جون مادرتون اگه این اتفاق برا شما میفتاد شوهرت نمیومد مراسم شما دلگیر نمیشدی حالا گذشته ها گذشته الان دلشو به دست بیار هر هفته برو سر مزارش شوهرتم بفمه رفتی خیرات بده بگو پشیمونی دلت برا مادر شوهرت تنگ شده واز این حرفا

1403/05/15 02:54

پایداری یه زندگی سازشه ،احترامه،صبره به خاطر بچه هات این سه مورد رو تو زندگیت داشته باش خدا بزرگه خودش کمکت میکنه اصلا جواب بد نده بهش یه ماه احترام بزار ببین چی میشه

1403/05/15 02:56