گروه مادران باردار

101 عضو

ن زیاد حساس نیستم فقط ازقندمیترسم
همه چی میخوزم منم اتفاقا دل وجگر بعدماه 4 خوردم چندباردلم خواست. سعی میکنم چیزای مقوی مثل شیر پروتئین داره گوشت کله پاچه مغزیجاتو بیشتربخورم باحبوبات.

فقط ازقندبالاترس دارم

1402/07/29 00:02

خانوما هفته حاملگی کمتر از این عدداس یعنی پچم رشدش خوب بوده؟؟

1402/08/04 13:41

26 هفته هم ارمایش قندبدم

1402/08/04 13:58

ممنون عزیزم

1402/08/04 14:31

زینب جان ب سلامتی

1402/08/05 12:29

میگم از انومالی شکمم هی بزرگ میشه و لگداش محکم تر شده ینی وزن گرفته دیگه؟

1402/08/06 20:09

ناشکری نمیکنم بخدا فقط قربون خدا برم منی که این همه سختی کشیدم هنوزم داره امتحانم میکنه

1402/08/07 00:44

همه همینن هر کی یه جوره توکلت به خدا باشه منم یه زایمان ناموفق داشتم تو 28 هفته الانم هر سری میرم سونو میگن خون رسانی ممکنه کم بشه

1402/08/07 08:20

اما چن روزه پام ورم داره

1402/08/08 09:08

خوبن

1402/08/09 16:33

بخدامن چندروزه زجرکشیدم همه چی خوردم امابدنمون صعیفه

1402/08/09 18:44

خیلی اشتباه‌میکنی نمبخوری بچه ازکلسیم خودت میبره‌پس
من تاره مصرف لبنیاتم بالاس ولی همچنان کلسیمومیخورم
چون فامیلمون کلسیم نمیخورد بچش ازخودش تغذیه کرد الان میلنگه یکی ارپاهاش مشکل پیداکرده پرتزش کردن خیلی هزینه کرد... دکترش گفت بچه کلسیمو ازاستخوان پاهاش ورانش گرفته

1402/08/09 20:40

سلام در چه حالین بچه ها

1402/08/11 18:31

بخداپنج شبه تاصب بیداربودم ازدردگلووبینی یه شبش بردنم بیمارستان سرم تقویتی زدن نزدیک بودخفه شم دیگه

1402/08/11 20:53

هی ترسیدی 32 هفته زایمان کنی

1402/08/11 21:49

لگد چجوریه من نمیتونم بفهمم‌

1402/08/11 22:05

عیب نداره گلی بروسنوایشالا توهموهمه چیزخوبه😍

1402/08/13 18:29

شماشیاف استفاده کردید

1402/08/13 20:56

دکتر خودم نامه داد هفته پیش گفت دکتر بیهوشی مرخصیه 12م میاد روزای فرد مطبه حتما برو زایمان اولمم نامه داد دکتر بردم بیهوشی یه سری سوال اینا پرسید درمورد حساسیت دارویی یه نامه نوشت برا دکتر زنان نامه رو بردم برگه برا سزارین بهم داد دو روز بعد بستری شدم

1402/08/14 09:15

خب هیچی نمیشه پس

1402/08/14 11:42

بچه هایی زایمانتون نزدیکه از سیسمونی میخاین بخرین عکس هم بدین😍😍😍

1402/08/14 12:41

الان یکسره کلیپ میفرست زبون درازی میکنه واسم😂

1402/08/14 13:15

دلم میخاد مستقل باشه بتونه از خودش دفاع کنه ولی از اینورم خودم فکر میکنم جونم به جونش بسته اس حتا از انتی اومدم بیرون به شوهرم گفتم خیلی دوستش دارم خیلییییی از تو بیشتر شوهرم اینجوری شد😲😲😳😳😳😳😳گفت تا حالا نگفتی کسی بیشتر از من دوست داری
گفتم حرکت کردناش دیدم خوردن انگشت های دستشو دیدم عاشقش شدم😭😭😭

1402/08/14 13:31

پگاه لگدای نی نی توام یکم قوی تر شده؟😍

1402/08/14 18:33

دعا کنین برام بچه دستگاه نره

1402/08/14 19:02