دلم میخاد مستقل باشه بتونه از خودش دفاع کنه ولی از اینورم خودم فکر میکنم جونم به جونش بسته اس حتا از انتی اومدم بیرون به شوهرم گفتم خیلی دوستش دارم خیلییییی از تو بیشتر شوهرم اینجوری شد😲😲😳😳😳😳😳گفت تا حالا نگفتی کسی بیشتر از من دوست داری
گفتم حرکت کردناش دیدم خوردن انگشت های دستشو دیدم عاشقش شدم😭😭😭
1402/08/14 13:31