دخترا
چون شوهرم بهم خیانت کرده و هر بار با یه زن و دختر مچشو گرفتم در حال پیام دادن ....و بار آخری هم کیس انتخاب کرده بود از این ساعتیا که سایته کلاهبردار بوده وگرنه میآورد میکرد...
خب
من خونه بابام بودم
یک ماهیه و حالا برگشتم
اونجا قضیه خیانتاشو گفتم متاسفانه بابام پشتش بودگفت چه اشکال داره تو زندگیتو کن چیکار اون داری پسرتو بزرگ کن ابرومون میره دخترم بخاد بره دره دادگاه.
و اینطور شد که من فهمیدم کسی پشتم نیست و اکرم طلاق بگیرم قراره بدست بابام و داداشا بمیرم و یا تو خونه حبس بشم.
و مجبور به برگشتن پیش این آدم شدم .
دیشب خواست *** کنه نذاشتم
گفتم ما مثل دوتا دوست فقط بخاطر بچمون زندگی میکنیم پیش هم نمیخام باهات رابطه ای داشته باشم
امشب اومد گفت بیا طلاق بگیریم ولی باهم زندگی میکنیم تا 15سالگی بچه که خودش تصمیم بگیره جدا میشیم
منم میدونم اگه طلاق بگیرم
از طرفی فشار خانوادم رومه و اونا بیشتر اذیتم میکنن و از طرفیم دیگه نمیزارن پیشش بمونم و بچمو وقتی اونجا قراره بدتربیت بشه نمیتونم ببرم و من میمونم تک و تنها.
اگه خودم اختیار خودمو داشتم که بتونم تنها زندگی کنم خیلی خوب بود پسرمم تا 7سالگی باهام بود بعدشم خدا بزرگ بود
میگه کسی نمیفهمه ولی بهش اعتمادی ندارم
چیکار کنم بنظرتون؟
😔😔😔😔😔😔
همه چی رو گفتم که بدونید
شاید کسی مشکل مشابه داشته
و راهنماییم کنید دوستان
1403/04/21 05:17