اره خیلی عذاب کشیدم اون چن ماه همش رمز داشت گوشیش نمیداد همش تو گوشی بود نگا میکرد گوشیش میخندید از کنارش رد میشدم میزاشت اونور خاموش میکرد نورشو کم میکرد پشتش وایمیسادم سریع میزاشت کنار چه شبا گریه کردم به خاطر گوشیش وقهر بودم ولی نمیداد یه بار تو ماشین بودیم داشتیم میومدیم خونه مامانم مامانمم بود ما پشت نشسته بودم داداششم رانندگی میکرد هی میگفتم گوشیت باز کن دیگه خودت میگفتی باز میکنم اصلا توجه نمیکرد تا خود خونه مادرمینا ناراحت بودم عین خیالش نبود الان بعضی وقتا میگم تو دلم منو ناراحت میکردی که کیو خوشحال کنی به قول معروف اون لاشی ج ن ده رو
1403/02/12 00:44