و جالب اینه شمارمم میخاست

😑

کثافت

و اخرش ک داشتم پیدا میشدم میگفت باید بوسم کنی پیاده شی وگرنه پیادت نمیکنم

😳😳😳😳

یه مریض کامل بود

تو چیکارکردی

خلاصه پیاده شدم از ماشیت

بوس کردب؟

من نکردم

گفتم هرکاری میکنی بکن

آخی بمیرم

بعد گوشی نداشتم نمیدونسم اصلا چیکار کنم

خوب

به کی زنگ بزنم مدرسه بزم پلیش برم

برم بیمارستان

خوب

اون لحظه تنها کسی ک میتونسم زنگ بزنم شوهرم بود صادق

خوب

با اینکه باهم نبودیم و من همه جوره پشتشو خالی کرده بودم

خوب

زنگ زدم ده دقیقه نشد پیداش شد

خودش کلی گریه کرد خودشو زد

قدرشو بدون

وقتی وضامو دید انگار خودش باهام اینکارو کرده عذاب وجدان داشت