یکی دیگه از سوتیام برا دورانه مدرسمه من خیلی شرو شیطون بودم یکسره تو مدرسه درحاله آتیش سوزوندن بودم یسری زنگه بیکاری داشتیم چراغارو خاموش کردم پرده هارو کشیدم مثلا تاریک بشه گفتم برو بچ پارتیه بریزید وسط چند نفر میزدن رو میزو میخوندن منو چند نفر دیگم وسط میرقصیدیم منکه حسااابی رفته بودم تو فاز چشامم بسته بودم عینه وحشیا داشتم میرقصیدم انقدر تو فازه خودم بودم نفهمیدم که بچه ها دیگه نمیخونن دیدم یکی مچمو سفت گرفته منم همونجوری چشم بسته گفتم اسکول چرا دسته منو گرفتی برقص دیگه عینه آدم وای فکرکردم دوستمه دیدم ناظممون جیغ میزنه چشامو باز کردم به معنایه واقعی ریدم😂😂😂هم خندم گرفته بود هم ترسیده بودم
1403/02/31 22:40