اینجا زندگی جریان داره🌿🍀

165 عضو

پس الان دوباره شروع کنم تا کی رابطه نداشته باشم؟

1403/11/03 14:46

بلی

1403/11/03 14:46

میگم فردامراسم چهل مادربزرگمه شهرکردهست ماگلپایگان میشینیم چهارساعت فاصله هست شوهرم میگه نه نمیریم چی کارکنم مراسم خاک سپاریشم نرفتیم چون بابام عمل کرده بودپیش اون بودیم همه ی خانوادم رفتن به غیرما

1403/11/03 14:51

برادرشوهرمم زنگ زده میگه فرداشب مهمونی داریم شوهرمم میگه میریم خونه داداشم به نظرتون چی کارکنم

1403/11/03 14:51

من خونه داداشش نمیرم حالاکه نمیاد

1403/11/03 14:51

فردامراسم سوم وهفتم بابای دامادمونه میگه میریم اینجامیگم این خاک سپاریش رفتیم ولی ازمادربزرگمونرفتیم بعدم خالم عمل دیسک کرده به اونم سربزنیم

1403/11/03 14:51

هم اینجا برید هم اونجا
قشنگ باهاش صحبت کن بگو همون‌طور که طرف تو مهمن طرف منم اهمیت دارن برام

1403/11/03 14:52

راهمون دوره نمیشه

1403/11/03 15:08

خب به حرف شوهرت گوش کن تا جایی که میشه
ولی خب باهاش صحبت کن

1403/11/03 15:08

نرمش کن با حرف زدن

1403/11/03 15:08

من چهل مادربزرگموول کنم برم مهمونی برادرشوهرم 😳😶

1403/11/03 15:22

یه جوری چاخانش کردم گفتم بریم گفت اگه اجیت میره توروهم میبره فقط خودت برومن نمیام😥

1403/11/03 15:23

خب برو

1403/11/03 15:23

اجیم هنوزجواب نداده اونم مادرشوهروجاریشم میاداخه اوناواجب نیستن بیان منوببره کسی نیست ببردم😥

1403/11/03 15:31

خب به شوهرت بگو همون‌طور ک تو میخوای بری طرف خودت منم می‌خوام برم

1403/11/03 16:22

تا وقتی که پمادت تموم بشه و دوره درمانت کامل شه

1403/11/03 16:24

چشم

1403/11/03 16:25

بی بلا عزیزم

1403/11/03 16:25

حس میکنم این چند ماهم عفونت داشتم که اقدامم جواب نمی‌داد
ولی خب علائمی نداشتم ک

1403/11/03 16:26

گفتم هیچی نگفت ولی فعلامبگه ببین اجیت میره توروهم ببره

1403/11/03 16:39

ن بابا میره
نگران نباش

1403/11/03 16:58

سلام چرا فعالیت نمیکنید
از روزمرگی هاتون عکس نمیدین دوستان

1403/11/03 17:11

شراره کجایی

1403/11/03 17:11

ایول فدات

1403/11/03 17:12

مهسا کجایی

1403/11/03 17:12