استرس داشتم گفتم شاید سونو داشته باشن هییییچ هیییییچ... یه بیمارستانها که دکتر داشت گفت برو یا سقط میشه یا می مونه تا دوهفته دیگه. من چون سر دخترم داستانها کشیدم ریلکس بودم هرکی جای من بود خودشو میباخت. سپردم به خدا باورم نمیشد بند بیاد بند اومد و الان یه هفتس هیچی ندیدم
1402/11/06 11:33