فاطمه من داستانت کامل خوندم اول اینکه تو که قصدت اذدواج بود حتی اگه شده بود جلو خانواده ات وایمیستادی و راضیشون میکردی عروسی کنید . اینطوری خصومت و کینه کمتر میشد . تو وقتی اذدواج کردی از اینکه دیدی چقدر تو به خانواده شوهرت نزدیکی ولی با خانواده خودت نه ، این باعث دلسردیت شد حقم داشتی چه خانواده بی فرهنگی داره رامین به جای اینکه بزرگی کن کاری درست کنن مشکل رو بزرگ تر کردت به نظرم یه مدت پیگیر رامین نشو میدونم دلتنگ آرین میشی بسپرس بخدا بزار یکم به خودش بیاد . بهشم گوشزد کن هواشو داشته باشه ،خدا هوای آرین رو داره و اینکه اون وکیله اصلان بجز وقتایی که از دادگاه پیام اومد باهاش حرف نزن وکیلا جماعت همه آشغالن و اینکه گفتی یکی گفته طلسم کردن شاید راست گفته باشه من نمیگم برو پولات رو خرج دعانویس کن اما خیلیا از خدا بیخبر هستن که این کارای کثیف میکنن زندگی ها رو متلاشی میکنن اگه نزدیکات دعانویس خوب میشناسن برو و طلسم رو باطل کن
1403/02/25 10:58