The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

مامانای شهریور و مهر403

36 عضو

رقیه به سلامتی بری قشنگم منو یادت نره برام دعا کن😘

1403/07/10 07:57

الهه کم پیدایی اتفاقا امروزبه فکرت بودم

1403/07/10 16:31

ان شاالله ک چیز خاصی نیس و طبیعیه..
هفته امون تقریبا باهمیم.. بازم هفته ات بالایه جای نگرانی نیس.. اگ ختم بارداری بدن

1403/07/11 04:31

میگم صدف واسه زردی فقط کاسنی خوبه ؟

1403/07/11 12:51

انگار فیل هستم

1403/07/11 13:07

چی بگم واللا

1403/07/11 23:48

نمیدونم والا چی بگم ک دلداریت بدم..
نگران بستری شدن دخترت ک نباش تو بیمارستان جاش بهتره
ولی واقعا بايد ب خودت برسی..
هم برای شیر دادن هم درکل یک زن بعد از زایمان خیلی باید مواظب خودش باشه تا بعدا تو سن بالا دچار مشکلات دیگ نشه
اگ میتونی بنظرم برو از دل مامانت دربیار هرچند ک شما مقصر نباشی..
الان بهش نیاز داری واقعا.. و اینکه ته تهش کوچیک ترا باید عذر خواهی کنن و پشیمون میشیم

1403/07/12 05:27

اینقد دوست دارم بدونم الان چند کیلو شده

1403/07/12 10:18

الان قندبچت اوکی شد؟

1403/07/12 10:36

عه چرا مگه نارس بود 😟

1403/07/12 17:51

الهی..
خدابهت صبر بده.. منم این روزا رو گذروندم اونم دوبار..
یکبار ک نوزادیش بستری شد
یکبارم شش ماهش بود خروسک گرفتو بستری شد..
سوره ی والعصر رو خيلی بخون بالا سر دخترت. هم برای خودت خوبه هم برای بچه

1403/07/12 19:08

منم اینجوری بودم
دخترم ک بستری بود میرفتم تو دستشویی های بیمارستان گریه میکردم..
وقتی میومدم بیرون میگفتم من قوی شدم دیگه و واقعا هم بعد از هربار گریه قوی میشدم و البته نمیزاشتم مامانم گریه هامو ببینه چون خیلی بهم میریخت و بد تر از من میشد.. جوری بود ک من باید بهش امید میدادم

1403/07/12 20:16

بچه ها دیگه سختمه 😣😣😣کمرم دردمیکنه بچه هم هی خودش سفت میکنه فشارم میده😟😟

1403/07/13 10:24

خیلی ها ب اقای خامنه ای میگن اقا
چیز جدیدی نیس😑😒

1403/07/13 11:30

چ خوب
اگه تو شهر ما بود حتمن اولین جایی که داشتن همین بیمارستان بود

1403/07/13 15:25

خوبه. كار خوبه اماده ميشه بدنت

1403/07/13 15:39

من یه سختیا کشیدم که این درد طبیعی چیزی نیست فقط محمد کیانم بدن بغلم هیچی نمیخوام دیگه🥹🥺

1403/07/13 15:52

وای من پس فردا میرم سزارین

1403/07/13 20:40

اميد 65 هفته و 5 روز.
7 كيلو و 899 دنيا اومد. 6 روز دستگاه تنفس گرفت. 5 روز زردي. با وزن 8 كيلو و 299 مرخص شد

1403/07/13 21:47

از بس ک ب پایین و واژنم و مثانه ام ضربه میزنه خواب نذاشته برام...
خب بخواب دختر جان الان وقتی اومدی از خجالتم در بیا.. از حالا نمیخاد نشون بدی قلدر تویی😖😫

1403/07/14 03:51

رقیه جان خوبی مبارکت باشه نینی و انشاءالله بهترین روزارو با خانواده و عضو جدیدتون بگذرونین

1403/07/14 07:22

ن بستگی داره.. من خودم چون وزن گیریم خوب بوده گف هفته ای دوبار بخور..هنوزم جرئت نمیکنم زیاد بخورم..
ولی شما وزن گیریت کم بوده میگفتی تو ی ماه اصلا اضافه نکردی دیگه

1403/07/14 19:56

بعد ک عکسشو نشون دادم تعجب کرده

1403/07/14 21:48

ان شاالله سرپا بشیم میرسیم بهشون

1403/07/15 08:29

ترنجبین هم خودت بخور..
ولی ب بچه ندی بهتره.. مخصوصا اگ بچه ضعیف باشه روده هاشون توان هضم این ماده رو ندارن و ب مشکل میخورن...
من مامانم ب داداشم داد یکم.. بعد بچه یهو اسهال شدید شد جوری ک بردنش بیمارستان.. برای همین اصلا ب بچه ی من ندادیم دیگه.. فقط خودم هر روز یک یا دولیوان میخوردم

1403/07/16 08:59