8گوشیوقطع کرد برگشت طرف من گفت خالت میگه می خوایم بیایم خواستگاری منم مث منگلا داشتم می خندیدم الان یادم میوفته کلی خجالت می کشم اما اون موقع واقعا دست خودم نبود گفت نظرت چیه منم دروغکی گفتم نمی خوام می خوام درس بخونم گفت پس این خندیدنت چیه اون نمی خوامت چیه
بعگفت پس بگم نیان دیدم اوضاع خرابه داره ازدستم میره گفتم نهههه حالا بزاربیان ببینیم چی میشه😎🤓
1403/02/07 09:54