مادران اذر 1403

152 عضو

اگه خیلی نگرانی برو نوار قلب بده

1403/09/10 22:35

مامانم بدنش کبود میشود

1403/09/10 22:36

تا وقت آزمایش زنده و مرده شدم

1403/09/10 22:36

🥲🥲🥲آنقدر من بدبختم صد تاسنگ باشه همش سر من میریزع

1403/09/10 22:37

سنم کمه 18سالمه اصلا نمی‌دونم بارداری چیه ای کاش هیچ وقت ازدواج نمی‌کردم

1403/09/10 22:37

😭😭😭از همه چی میترسم

1403/09/10 22:40

هنوز خودم تازه از بغل مامانم جدا شدم

1403/09/10 22:41

آنقدر وابسته ام به خانواده

1403/09/10 22:41

شوهرم اصلا درک تو وجودش نیست میاد خونه فقط غر میزنه یکم از وقت نهار یا شام میگذره هر چی دلش میخواهد میگه

1403/09/10 22:43

آنقدر پرم آنقدر داغونم آنقدر وضعیت روحیم خرابع هم جسمی کل وجودم پر میزنع باز بغل مامانم بخوابم باز مثل مجردا که رفیقام یکم خوشحال باشم یکم شاد باشم یع سال من آرایش نمیکنم

1403/09/10 22:45

اونم از مادر شوهرم هی می‌گفت بچه رو سقط کن اصلا آدم پول نداشته باش ،فقط یکم‌بخندده بع زور خودم بچه رو سقط نکردم تا عذاب وجدان نگیرم

1403/09/10 22:49

عزیزممم😢
خدا پسرتو نگه داره
ناشکری نکن
کار خوبی گردی سقط نکردی😍
فقط به این فکر کن که تو از پسش برمیایی
شوهرتم حتما تازه ازدواح کردی ؟
من 3 سال از عروسیم گذشت و پنچ سال از عقدم بچه دار شدم
تازه بعد از 3 سال جم و خم زندگی رو پیدا کردم
فهمیدم چطوری رفتار کنم دعوا نشه
اوایل خیلی دعوا داشتیم سر چرت و پرت

1403/09/10 23:30

برای من از سرکار میاد باید همه چی اماده باشع

1403/09/10 23:32

ارع تازه ازدواج کردم

1403/09/10 23:32

پس طبیعی

1403/09/10 23:43

یکم بیشتر خودتو لوس کن

1403/09/10 23:44

خستس خب مردا تاشکمشون پرنشه چیزی نمیفهمن

1403/09/10 23:48

لوس میکنم قهر می‌کنه

1403/09/10 23:49

شکمش پر میشه می‌خوابه

1403/09/10 23:50

کارش سخته ختما

1403/09/10 23:50

اوایل منم اصلا شوهرم نمیزاشت ارایش کنم یعنی چند سال اول
منم مقاومت نمیکردم هر وقت تذکر میداد پاک میکردم یا سعی میکردم نامحسوس بزنم
بعدش خود به خود درست شد

1403/09/10 23:52

انگار نه انگار من هستم

1403/09/10 23:53

آره صبح 5میره تا 3اداره بعد از 3تا9شب می‌ره مغازه بابام

1403/09/10 23:54

بعد شب ها هم یک در میون میره پست میده

1403/09/10 23:55

زایمان طبیعی بر اساس انتی هس؟

1403/09/10 23:59