🫄مادران شهریوری ومهری 🫄 1403🤱

90 عضو

خوشکله با نمک شده.

1403/10/28 10:13

بچه ها پیرمون نکنن ولکن نیستن

1403/10/28 10:46

من به شخصه تو سن 24سالگی موهام سفید شد

1403/10/28 10:47

آره کمه یذره پسره من 2 ماهگی 6 کیلو بود

1403/10/28 11:03

شیر خشک میخوره یا شیر خودتون. وزن تولدش چند بوده؟

1403/10/28 11:07

تا سه ماه شیر خودمو خورد الان یک ماهه شیر خشکی شده

1403/10/28 11:08

چرا؟

1403/10/28 11:40

پسره منم 2ماهگی همین بود ولی هم شیرخودمو میخوره هم شیرخشک

1403/10/28 11:40

من شنیدم با شیر خشک خیلی باید مواظب باشید بچه تپل نشه چون ریسک چاقی و دیابت تو بزرگسالی داره ولی با شیر مادر اشکال نداره.

1403/10/28 11:54

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

این نمودار پسر

1403/10/28 11:56

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

این نمودار دختره

1403/10/28 11:58

همون دقیقا

1403/10/28 13:07

خداروشکران شالله چیزی نیست

1403/10/28 13:08

متاسفانه من بعد از زایمانم از مادر شوهرم متنفر شدم فک میکردم زن خوبیه ولی الان متوجه شدم هم دوروغ گو هم منو خیلی خر فرض میکنه حالم از ش بهم میخوره چون جواب دوروغ گویاش ندادم فک میکنه هیچ سرم نمیشه یا نمی‌فهمم کلا اینقد بی مهر وعاطفه اس اصلا خونمون نمیاد نزدیک 4 ماهه زایمان کردم بچه ام هنوز دو ماهش نشده بود اومد دیدش دیگ نیومد اینش به جهنم نیاد مدام به شوهرم زنگ میزنه چرا نمیایی خونمون ده روز نیومدی خونمون قشنگ صداش میاد حالا شوهرم من هر روز نره یه روز درمیون میره خونشون بخدا اون روز صب زود زنگ زده برا چی نمی‌ایی خونمون بعد شوهرم میگه من دیروز اونجا بودم درمیاد میگه دیروز واسه دیروز بود امروز پاشو بیا اصلا کار نداره که من تنهام ...روز پدر که رفتیم خونشون من بچه رو یکم دادم دست شوهرم در میاد میگه دیگ هیچ نمی‌ایی خونمون حتما دستت به این بنده که هیش نمی‌ایی من میگی میخواستم خفش کنم و بگم این که هر روز خونهته دیگ چ مرگته چشت که میفته به من زر مفت میزنی که نمیاد خونتون خیالت من نمیدونم...کثافت
یادم میفته دلم میخاد جرش بدم بعد خونه اینا قدیمیه بالا خونس پایین یه اتاق دارن که بع شدت سرده رفته نشسته تو اون بخاریشم که کم از در ودیواراش سرما میباره بعد مدتها رفتم خونشون نکرد به خاطر بچه بگه بریم بالا آخه بالا خونشون گرمه برافتابه....خونه پر آشغال ریخت وپاش جارو افتاده بود وسط ببین یعنی اینقد سرده یه پتو ور داشت انداخت روبخاری تا گرم بشه بچه رو بخابونم روش که من باز م نزاشتم زمین و قالیش یخ..دیوارا سرما میزد بعد بخاری زیاد کرد هوای اتاق خفه شد سنگین انگار بیفته رو سینم بعد اون اول گفتم بالا گرم اینجا سرده خیلی خودش زد به اون در.... بعد که بخاری داده بود بالا هعی میگفت حالا دیگ خوب گرم شد ..در حالی که هوای اتاق به شدت خفه وسنگین شده بود به شدت ...بعدم با لباسای خیسش بچه رو بغل کرد چون وسط حیاط یه تشت بزرگ گذاشته بود وداشت لباس می‌شست .یه ساعت بیشتر ننشستیم ....تو همون یه ساعتم هعی میخواست به من بچه داری یاده بده...وازم هعی ایراد بگیره....چقد لاغری و....بچه رو گذاشته بود رو پاهاش و تکون میداد و میگفت ما قدیما بچه رو اینجوری میخوابونیدم ...لباساش کم پوشیدی ...و گرم نپوشیدی دلم میخاست خفش کنم

1403/10/28 14:13

بچه ها ببخشید اینقد طولانی شد😂😂 داشتم میپوکیدم باید خودم یه جایی خالی میکردم

1403/10/28 14:15

شوهرم در اومد بهش گفت میخای بدش من لباسات خیسه من بدبختم هیچی نمیتونم جوابشو بدم ...بعد تو که باز همونجوری ...گفتم مگه چه جوریم ؟؟مث بعد زاییدنتی
گفتم مگ چه جوری بودم....در اومده بهم میگی لاغری ...درحالی که من اضافه وزن داشتم زیاد...که مامای بهداشت همش بهم تذکر میداد و میگفت برنج واینا نخور وزنت خیلی رفته بالا...تو حاملگیم باز میگفت پ تو که باز لاغری ....😒😑😑
فک نکنین این خانم خیلی خوش هیکل و رو فرمه ها هم خودش لاغره هم پسراش به شدت لاغرن...فقط شوهر من توشون تو پره

1403/10/28 14:23

خواهر شوهرم بچه اش شیر خشک میده بعد فکر میکنه من نمیدونم میگه آره فلانی ام فقط شیر خودشو میده و فقط اون اول برا اینکه زردیش بیاد پایین بهش دو تا لیوان شیر خشک داد ...می‌ترسه مثلا من بدونم به بچه ام شیر خشک بدم در حالی که من اصلا کاری به اون ندارم ....کثافت آشغال حقش بود بش بگم چرا شیر خشک میده از بهداشتم شیر خشک سهمیه ای میگیره تا خیط بشه زبونش کوتاه بشه خاک تو سر....

1403/10/28 14:28

ماشالله بهش

1403/10/28 14:41

کارخوبی کردی😆😃

1403/10/28 15:15

نمیدونم چرا کلا فضول شیر دادن آدمن😖 خاک بر سرا

1403/10/28 15:28

دقیقا بهم میگفت نمیدونم ی قطره داره میخوره یانه

1403/10/28 15:46

الان جدیدا دیگه همش،میگه باهاش بازی کن انگار من برای بچه ام وقت نمیزارم😖😖😖 از رو نمیره نمیرم خونش اونقد میگه ک نگو

1403/10/28 15:46

بچه های شما دماغشون نمی مالن؟

1403/10/28 16:13

حالا خوبه به تو میگ بیا خونمون مادرشوهر من نه میاد نه میگه بیا ولی شوهرم اگ ی روز نره زنگ کشش میکنه وهعی میگه چرا نمیایی خونم اصلا آدم حساب نمیکنه منو...همون روزم که رفتم پشیمون شدم بچم بی قرار شده نه شیر درست میخوره نه میخوابه مث زمان کولیک ش گریه میکنه نمیدونم چشه...

1403/10/28 16:16

یه چن وقتی میخواست بخوابه چرا دماغشو هعی می‌مالید به شونه وگردنم

1403/10/28 16:18