😭😭😭😭😭😰😰😰😰وااای خانما تورو خداااا اگه چیزی میدونید بگید من آروم شم دارم میمیرم از ترس خانما من ساعت 2بود که همگی خوابیدیم یعنی منو پسرمو شوهرم بعد پسرم یه گهواره داره اونور تر از تخت ماس شوهرم آدمیه که اگه زلزله بیاد اصلا پانمیشه انقدر که خوابش سنگینه 😭😭😭بخدا دارم مینویسم دارم میلرزم
بعد الان ساعت شیش بود دیدم صدا گریه پسرم میاد بعد پاشدم دیدم پسرم نیس نگا ساعت کردم دیدم شیشه بعد دیدم پتوش افتاده رو زمین بعد رفتم نگا گهوارش کردم دیدم داخل اون چشای بسته داره گریه میکنه یعنی کی برده گذاشته داخل گهواره دارم میمیرم میترسم به جون تنها پسرم دروغ نمیگم خیلی دارم میترسم یه حرفی میشه بزنید😰😰😰
برای مشاهده پاسخ های این پرسش به لینک زیر مراجعه کنید:
"لینک قابل نمایش نیست"s/qa?q=2211673
1403/10/06 08:54