مینا بخدا تو یبار حرفایی که گفتیم رو انجام بدی زندگیت زیر و رو میشه
هی با دوستاش میرف میگفتم نرو پس ماچی توجه نمیکرد یه ماه پیش رف کوه سه روز زنگ زدم نگرف دلشوره استرس گرفتم که چرا اینجوری شده برنمیداره ازقضا برادرشوهر بزرگم از تهران اومده بود اینجا رنگ زدم تموم دردامو بهش گفتم
گفتم من از الان میگم بابام بین این اومدنا به خونش نزاشت برگردم نگین نگفتی الانم میخواس زنگ بزنه من نزاشتم احتراما گفتم بمونه
هیچی دیگه زنگ زده بود به شوهرم بد و بیراه همه چی گفته بود الان کمتر کرده جمعه میبینی ناهار گذاشتم چوم دیر بیدارمیشیم دیر میخوریم ساعت 3 4 5 هروقت میگه پاشو جمع کن بریم بیرون بخوریم یا میگه ناهار شام نزار میاد میبره بیرون یا میاره پشت بوم کباب میکنه توهم باسیاست ببین ازکی حرف شنوی داره بهش بگو فقط بگو نگه تو گفتی
1403/04/20 16:04