ژانر: عاشقانه_اروتیک_مافیایی
ماريا
2/344
ک
سیگار مو با دو انگشت از بین لبای درشت و قرمزم خارج کردم و دودش و تو صورت فرانک فوت کردم کاغذ، قرار داد و انداختم روی میز و خم شدم تو صورتش
فرانک خوب میدونی این کار رسما بازی با جونمه پس فکر نکن با خر طرفی،دیگه باید منو بعد از 5 سال شناخته باشی، هر کاری یه قیمتی ،داره فکر نکن به روت نمیارم یعنی یادم رفته چون اون زمانا به پول نیاز داشتم بکارتم و با قیمت خیلی پایینی ازم گرفتی و کاری کردی با اون مرتیکه سادیسمی همخواب بشم.
فرانک شیشه ودکا تو دستشو کوبید رو میز و با چشمای قرمزش نگاهم کرد.
بکارتت و به من ندادی به اون مادر جنـده دادی پولشم گرفتی،مگه مجبورت کردم با یه سادیسمی بخوابی؟ درضمن جوش چیو میزنی
از اون زمان 5 سال گذشته و فکر نمیکنم تو هیچ رابطه ای جز اون شب داشته باشی کسی ام جز منو خودت خبر نداره، اونقدری ام لوند و زیبا هستی که چند قطره خون برای شوهره ایندت مهم
نباشه
1403/07/30 20:27