سلام

سلام به روی ماهتون

چه خبر

امروز ی داستانی شد برامون رفتم خونه ی نامادریم زنش اومد دیوونه بازی راه انداخت وای زنه مشکل داشت

پس مامانت کجاست

پدر مادرم جداشدن بابام ازدواج کرد متاسفانه زنه دیوونه ست

از اول نمیدونستن رفتیم خونش زنه اومد داد و بیداد داشت حمله میکرد بهمون

خخخخ باهاش دهن به دهن نشو بخاطر بابات

بابام خسته شده دیگه

چکارت داشت

هیچی گفت گمشید بیرون دمپایی پرت میکرد اصلا نمیزاره کسی بره خونش

بابای بیچارت🥴بگو اینم طلاق بده خلاص

اره شانسه

دیوونه باشه مهریه که نداره

مامانت مجرده

اره خواهرمو داره 14 سالشه

گاهی یه غذای خوشمزه درست کن زنگ بزن بابات بیاد خونت.دیگه تو نری اونجا

اره قبلا زنه. گذاشته رفته بابام همه لباسشو اورده من شستم

خونه داره بابام

با خواهرت برو پیش بابات .زنش زیاد پرویی کرد بگیرید ببندیدش به دیوار

میگم نمیشه باهاش صحبت کرد حرف حالیش نمیشه

آیی من بودم موهاشو میشیدم رو زمین

🐱🐱😉

زن بابا چن سالشه

شوهرم گفت بریم بچهام ترسیده بودن گریه میکردن