همدردیم

11 عضو

خانوما اعصابم خورده تاپیک مو بخونید

1403/07/09 14:20

شوهرم میره پیش رفیقش تا شب زبون داره دومتر

1403/07/09 14:20

والا دیگه نمیتونم بچه داری.حالم از زندگیو شوهر بهم میخوره

1403/07/09 14:21

والا خواهر چی بگم .

1403/07/09 14:25

خودمم حالم بده

1403/07/09 14:26

دلم یه جای میخاد ن شوهرم باشه ن بچم

1403/07/09 14:26

چرا

1403/07/09 14:45

بخدا منم میگم بعضی موقع برم

1403/07/09 14:45

زندگی پستی بلندی داره

1403/07/09 14:48

انگار پستی وبلندی زندگی من خیلی عمیقه

1403/07/09 14:51

خیلی

1403/07/09 14:52

من اونبار گفتم ادم شوهرش بمیره بهتره تا معتاد باشه

1403/07/09 14:53

اصلا شوهرم حرف منو حساب نمیکنه

1403/07/09 14:57

خیلی پروعن

1403/07/09 14:57

من الان دوهفته باشوهرم قهر هستم باهم حرف نمی زنیم دیشب شوهر آمده التماس می کند بیا نزدیکی کنیم من بهش ندادم

1403/07/09 15:14

خخ برعکسه منو شوهرم باهم دعوامون شد گفت خودم میرم عشق و حال میکنم بعد شب رفتم پیشش از حموم اومدم گفت هزار تا چرت و پرت میگی بعد پیشت بخوابم رفت تو ماشین خوابید

1403/07/09 15:33

ماهی ی بار شاید رابطع داریم از مردونگی افتاده منم ادمم انقد دلم شکست هر کسی باشه هزارتا فکر میکنه

1403/07/09 15:34

بخدا ما زن ها خیلی بدبخت هستیم

1403/07/09 16:02

بچه دار وهمسردار خانه دار

1403/07/09 16:03

سلام هیچ *** نیست که

1403/07/09 18:37

مریم چن سالته

1403/07/09 19:13

مامان دنیز اسمت چیه

1403/07/09 19:14

سلام من 25

1403/07/09 22:49

😉

1403/07/09 22:55

هم خوابیدن

1403/07/09 23:41