The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

مامانا🤰

25 عضو

ماسک بزن هم خودت هم خودش

1403/07/09 08:53

عع دیگه برا زایمان اونو درست می کنم

1403/07/09 08:53

خوب بگو درس کنه بفرسته برات 😍با روغنهای خودش😂

1403/07/09 08:54

عالیه بخدا من شوهرم همراه مربا هم میخوره یا خودمم اونجور

1403/07/09 08:54

یعنی دوس دارم الان زنگش بزنم هر چی فحش عالمه بارش کنم فقط جاریم گفت فعلا کاری نکن که نکن هماههنگ شدن تا شوهرم بیارم من برادر شوهرم خیلی دوسم داره خیلیییی می‌گفت انقد میاد اینجا از تو میگه الان دوس داره بکشتت

1403/07/09 08:55

هوا سرد شده پسر منم از دیروز دماغش گرفته

1403/07/09 08:55

آها حالا چیکارت داره همین خواهر شوهرت مردم میزنن زندگی داداششون درست بشه این میزنه خراب بشه

1403/07/09 08:55

من گاهی خیلی غذا مون مفصل بود میکشیدم رو برنج وای آدم دوس داشت بخوره برنجو

1403/07/09 08:55

خدا سلامتی بده بهش بچها گناه دارن من فقط آبریزش بینی داره با سرفه

1403/07/09 08:56

اون از اول با من سر جنگ داشته و با مامانش همدسته و مخالف سر سخت عروسیم الان موندم فقط جوری این حرفا رو ثابت کنم به گوش شوهرم برسه دورشو یه خط قرمز بکشه

1403/07/09 08:56

همین ببرشون پیش هم رو درشون کن

1403/07/09 08:56

اون نمیزنه بعد خودمم همین جوری تنگی نفس دارم صدیقه

1403/07/09 08:57

خب شکر خدا

1403/07/09 08:57

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣دوره ازم حیف هر وقت برم اونجا پلاس بشم میگم درست کنه

1403/07/09 08:57

فقط امیدم اینه شوهرم خیلی کینه آیه بفهمه اینجوری حرفی زده دیگه محلش نمیزاره باید پاشو از خونه زندگیم ببرم درس خوبی هم به مادر شوهرم بدم حالا بزار جاری بیاد طوفانی به پا کنم که بفهمند دنیا انقد خر بی عقل و بی دهن زبون نیس

1403/07/09 08:57

بنظرم مال این هوا سرده دیروز سردش شده بود

1403/07/09 08:58

ما همیشه برا رو برنج داغ می کنیم

1403/07/09 08:58

آخه چرا باید بگه ها اون روز زنگ زده به من جای تبریک میگه تو پنج ساله اومدی مریضی حرفای زد بهم دست پاهام می‌لرزید بهش گفتم اتفاقی برای بچم بیفته خدا سر شاهده جوری نابودت میکنم نفهمی از کجا خوردی

1403/07/09 08:58

خخخخ من بودم هر روز اونجا بودم فقط به هوای روغن و کاچی قوماخ

1403/07/09 08:59

😍😍😍

1403/07/09 08:59

دوره بعد جاده تا اونجا خرابه میترسم دنیا برم بچهام سقط بشه دور از جونشون

1403/07/09 09:00

خیلی خوشمزس رو برنج ایرانی هر چند الان با این وضعمون پاکستانی هم به زور میخوریم اون موقع ها بهترین برنج ایرانی بود خودش بدون روغن نظر داشت روغن که میزدی خالی خالی دوس داشتی دو بشقاب بخوری

1403/07/09 09:00

اره دقیقا پسر منم دیشب رو باز خوابید اینجور شد
حالا از دیشب شوهرم پکیج هارو راه انداخته

1403/07/09 09:00

ببین دنیا من جاری هام یه سر پیش هم نشسته بودن گفته بودن صدیقه اینو گفته الکی درحالی که من روحم هم خبر نداشت بخدا قسم یهو جاری کوچکم دعوا کرد بام که چرا اینو گفتی درحالی که خونش تو خونم بود دخترش باش بزرگ کردم بیمارستان پیشش بودم گفتم ویدا ببین مگه من از کسی ترس دارم هرچه بخام به‌ هرکه بگم مستقیم بهش میگم ازت ترسی که ندارم یهو دوتا جاری دستپاچه شدن یکیش از ترس فرار کرد کلا این هم دست صورتم بوس کرد معذرت خواهی کرد

1403/07/09 09:01

خواهرشوهر منم فهمید دوقلو باردارم هییییچ تبریک نگفت با اینکه رابطمون خیلی اوکیه
ولی مادرشوهرپ دم به دقیقه برام اسپند دود میکنه هعی میگ ماشالله و فلان

1403/07/09 09:01