31 عضو
باز اعتراض میکرد مادرشوهرت
حالا س شنبه بود با شوهرم صحبت کردم گفتم بهش محمد ب مادر زهرا بگو نمیخواد بابا رو یعنی پدرشوهرم تنها بزار بیاد
بابا گناه داره
واقعیت منم شبا خوابم. نمیبره
بگم که صبح ها 8 بیدار بود مادر شوهرم خلاصه باید بلند میشدم صبحانه درس میکردم
خلاصه زن باردار اوج خواب باید صبحانه درس میکردم
اوهو
عجب گیری کردی
و تازه ناهار نمی موند خونه ما
میرفت
خوبه حالا نهار نمیخورده
گفت که اشکال نداره و بزار بیاد
اون درک داشت همون صبحونش هم میرفته خونه خودش
میگفتی تو خودت راحتی من عذاب میکشم
خوب پسرش خواب بود و شوهرش خونه
و منم گفتم واقعیت من شب خواب نمیبره مامان هم صبح ها 8 بیداره خلاصه شرایط رو بجون بچم بدون بی احترامی گفتم
حالا من داخل بغل شوهرم دراز کشیده بودم و تعریف میکردم
قسم نخور میدونم
در اومد گفت گم شو همش زر میزنی خو بیدار بشه
اشکالش چیه
همش زر میزنی
مردا بحث مادرشون بشه کرن
و بگم که یهو منو عین بالش از بغلش پرت کرد
اون بخاطر تو چون بارداری میگه مادرش بیاد
خوب قبول کن اینو
پیام
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد