انتقال مهر و ابان ۱۴۰۳

11 عضو

نمیتونم بعد عصبی میشم میزنم زیر گریه

1403/08/01 16:58

الان تو خونم بهترم

1403/08/01 16:58

مادرم میگه پسرت اذیت میکنه اینجا بمون واس خودتم سخته میگم نه پس فردا میرم

1403/08/01 16:59

واقعا تعجبم بعضیا دو هفته رو میرن خونه مامان شون

1403/08/01 16:59

بچه ها به نظرتون فردا مهمونی خونه داییم دعوتیم برم یا نه

1403/08/01 16:59

دو دل هستم

1403/08/01 16:59

اره شنبه رو حساب کردن

1403/08/01 17:00

نه بابا من پس فردا میرم نمیتونم اصلا مادرم اینجوری باید بخاطر من کار اضافه کنه غذا هر چی بگی بپزه بره بخره والا بخدا بعدش از اونور شوهرم خونه تنها

1403/08/01 17:00

تا ظهر هم انتقال بدن حساب میشه

1403/08/01 17:00

نه خاهر نرو مهمونی

1403/08/01 17:00

ظهر انتقال دادن برات یا صبح

1403/08/01 17:01

برو اما خودتو خیلی خسته نکن
تا خسته شدی استراحت کن یا برگرد

1403/08/01 17:01

بابا من که خونه خودمم
میگذرونم
شما فرزند دارین؟

1403/08/01 17:02

سخته والا

1403/08/01 17:02

بله خاهر گفتن که 2سال 9ماهشه

1403/08/01 17:02

اره خودم هم. همینه نظرم ولی به بقیه بگم مریض شدم یعنی

1403/08/01 17:02

البته دکترت اگه گفته استراحت کنی استراحت کن

1403/08/01 17:02

دکترم گفت دومی 1سال بگذره شاید باردار نشی دخترم

1403/08/01 17:03

گف مطلق نیازی نیست

1403/08/01 17:03

ای جونم خدا حفظش کنه

1403/08/01 17:03

آره بگو مریض شدم نرو

1403/08/01 17:03

هر جور راحتی ببین از لحاظ جسمی و روحی تو چه شرایطی هستی

1403/08/01 17:03

پس شما هم زیاد نمیتونی استراحت کنی بخاطر شیطونت

1403/08/01 17:04

ولی خونشون پله داره یه پنج شیش تا خونه مامانمم پله داشت رفتم در حد 4تاا ولی اینقدر آروم رفتم و برگشتم

1403/08/01 17:04

تازه نشستم گفتم بده ظرف ها رو من رو صندلی خشک کنم

1403/08/01 17:04