انتقال مهر و ابان ۱۴۰۳

11 عضو

من راه میرم کمرم درد میکنه اذیت میشم استراحت میکنم

1403/08/01 17:04

غذا خوردن خوابیده میخورم

1403/08/01 17:04

باز ببین خودت چجوری راحتی که از لحاظ ذهنی و روحی هم راحت باشی هی نگی چرا اومدم یا بگی چرا نرفتم

1403/08/01 17:05

عیب نداشت دیروز بشقاب خشک کردم یعنی

1403/08/01 17:05

اره واقعا

1403/08/01 17:05

عزیزم چه مهربون

1403/08/01 17:05

دکتر مرکز گف غذا ساده راحته خورشتی اینا بزارید بیاید زود بشینید زیاد سرپا نباشید

1403/08/01 17:05

گفت کار نکنید

1403/08/01 17:05

تازه مامانم نمیدونه انتقال دادم

1403/08/01 17:05

الهی گلممم

1403/08/01 17:06

فقط فکر می‌کنه امپول زدم باید استراحت کنم

1403/08/01 17:06

عه چرا نگفتی

1403/08/01 17:06

بابا غصه میخوره😞

1403/08/01 17:06

اها عزیزم الهی

1403/08/01 17:06

آره نگو بهش

1403/08/01 17:06

نه بابا

1403/08/01 17:06

میخواستم که باید برای تخمک کشی میگفتم

1403/08/01 17:06

همه رو خودم رفتم 😞

1403/08/01 17:06

بگو دکتر گفته این امپولا میزنی باید استراحت کنی فولیکولات تاثیر میزاره کار زیاد

1403/08/01 17:06

دقیقا

1403/08/01 17:06

والا دکتر من گفت مشکلی نیست
میگم که گفت میتونی بری سرکار
والا نمیدونم چی بگم
موندم از کارهاشون

خودمم البته امید ندارم چون همون اول دوتا لخته دفع کردم احتمال میدم جنین بوده باشه

1403/08/01 17:07

همین بگو تا شک نکنه

1403/08/01 17:07

ای بابا نگو این حرف خاهر من آخه چرا کار سنگین میکنی تا اینجور شه

1403/08/01 17:07

روز چندی گفتی کی دفع کردی شاید لانه گزینی بوده

1403/08/01 17:07

الهی
منم مامانم خبر نداره

البته مامان من خودشون افتادن خواهرم مراقبت میکنه ازشون

1403/08/01 17:07