توهمات ذهن تخمی نویسنده

خونش به کنار چجور با *** یا شکم جر خورده داد من موندم توش

ولی اینکه دست کرد تو شورتش خنده دار بود😂

هرجورم بزاد از داخل زخمه خب لعنتی😂😂😂

😂😂😂😂😂

از پشت داد😂😂😂وایییییی فکر کن

آره منم همین گفتم. من همین نشستن پاشدن رو فریاد میزدم 😂😂از ترس دسشویی نمی‌رفتم 😂

بعد کجا گفت صیغه کردن ک نگران بود اون روز ک بچه ساختن صیغه تموم شده باشه ؟؟؟؟؟؟؟

تو دلشون گفتن ننوشتن😂

خیلی عالی بود شبنم 😘😘

خیلی قشنگ بود
ممنان شبی جونیم

😂😂😂

حالا نویسنده یه گوهی خورده بود شما ببخشید😂

دگ خودت نوشتی بحث کنین درموردش

😂

بحثتون واقعا عالی بود😂

فکر کص ماهک😂😂😂😂

😂😂😂😂😂

🤣🤣🤣🤣 اونم کیل سیاوش که اندازه تنه درخت بوده 😂

لعنتی🤣🤣🤣🤣🤣

شبنم برو سراغ رمان سم بعدی 😂

😂😂😂😂

خیلی مهمه باید بدونیم چرا خونریزی نداشت مشکل نداشته باشه😂

بعد چرا اون سری حامله نشد