گروه چت داستان

112 عضو

اره

1403/09/24 12:22

میشی پی وی بفرستی عزیزم

1403/09/24 12:22

هدیه گداشت

1403/09/24 12:23

دلم برای ساغر سوخت

1403/09/24 12:26

منم دلم واسش سوخت ....اما افرین بهش خوب با ساسان حرفاشو زد حقش بود

1403/09/24 12:27

ساسان هرزه بی شعور کثافت اشعال

1403/09/24 12:27

ولم کنید برم بکوشمش

1403/09/24 12:28

نه ارزش نداره دستتو به خون کثیف اون الوده کنی😂😂

1403/09/24 12:28

حالا غمت نباشه ساغر حسابشو میرسونه

1403/09/24 12:29

ب خاطر شما این بار میبخشم

1403/09/24 12:30

به نطرم ساسان فقط یه جور میتونه حمیرا رو کنار بزاره اونم اینه ک بفهمه اون و داداشش اون شب ساغر دزدیدن

1403/09/24 12:31

اره باید بفهمه این ج نده خانم چه عفریتی هست

1403/09/24 12:32

به به میبینم پارت گذاشته پارادیس خانم

1403/09/24 12:33

خب فعلا که وقت ندارم
غروب میخونم 😁

1403/09/24 12:33

من یه لحظه فکر میکنم که تو زندگی واقعیمونم حمیرا های زیادی هستن که مردارو میکشن طرف خودشون نمیزارن به زن وزندگیشون توجه کنن

1403/09/24 12:33

به به شما خیلی خوش اومدی

1403/09/24 12:33

😘🌹

1403/09/24 12:34

حتما بخون جالب بود

1403/09/24 12:34

عه
فعلا که سرم شلوغه 😁

1403/09/24 12:35

کنار مامان و آبجی 😉

1403/09/24 12:35

وقت پره😂

1403/09/24 12:35

پس اول اونا ازشون فیض ببر...ساغر جای نمیره ..تعدادپارتا بیشتر میشه کیفش بیشتر

1403/09/24 12:43

اره هست ب خدا

1403/09/24 12:56

خانمها بنظرتون چکار کنم ک روز امروزم به خیر بگذره

1403/09/24 12:58

یه خونه خریدیم دوماهه
هنوز نشده اسباب کشی کنیم
آشپزخونه ش جزیره نداشت وکابینتاش کم بود،بی کابینتی هم نداشت
به شوهرم گفتم اینارو واسش بذاریم بعد اسباب کشی کنیم
به یه از خدا بی خبری که حتی مغازه ش روبه روی مغازه شوهرمه سفارش یه جزیره کوچولو وبین کابینتی از این(ماربل شیت ها)دادیم
گفت یه هفته ای واست میسازم نصب میکنم
الان یک ماهه که مارو علاف خودش کرده بخدا
صبح پیام میده تا ظهر میارم باز ظهر میگه شرمنده دستم شکسته تا شب میارم

1403/09/24 13:10