گروه چت داستان

110 عضو

خبری از داستان نشد

1403/09/06 21:24

الان تازه فهمیدم سلامتی
آخه آدم تاسلامتیشو ازدست نده متاسفانه قدر نمیدونه

1403/09/06 21:27

وای خدا به من رحم کنه
خیلی مواظب باش دیسکت پاره نشه

1403/09/06 21:28

من مامانم بیرون زدگی سه تامهره داشت وپارگی دیسک ازبرج 4درد داشت آخرشم مهر عمل کرد
پلاتین واسش گذاشتن
من این یک ماهی که از مامانم نگه داری میکردم خیلی روی خودم فشارآوردم
خونه مامانم دوبلکسه که هردو طبقه آشپزخونه و دستشویی وحیاط داره من هرروز هردو طبقه رو دسته گل میکردم هی پله هارو تندتند بالاپایین میرفتم مهمون میومد پذیرایی میکردم به کارای شخصی مامانم میرسیدم شام وناهار درست میکردم تازه پسرمم دوسالشه
خیلی خیلی خسته میشدم وکاملا یهویی این دردا 20روزه اومدن سراغم

1403/09/06 21:31

اتفاقا خودمم الان باید اسباب کشی کنم
کلی کار دارم

1403/09/06 21:31

حالا خداکنه برم ام آر آی چیزی نباشه
واسم دعا کنین،هرکس یه نفسی داره♥️

1403/09/06 21:32

انشالله چیزی نیست.توکل ب خدا کن.از خودش بخاه

1403/09/06 21:53

پارت میخایم ما یالله

1403/09/06 21:54

انشالله♥️

1403/09/06 22:26

کاش همیشه حدسام اینطوری بود🤣🤣🤣

1403/09/06 22:27

کاش دوسه تاپارت بیشترمیذاشت

1403/09/06 22:39

😐😐

1403/09/06 22:39

خیلی کمه

1403/09/06 22:39

آره امشب انگار هیچی بود هیجان نداشت
یکم دیگه بذار بی تاب مون کن پاااااارادایس

1403/09/06 22:45

اره دقیقا

1403/09/06 22:45

کی اینستا داره بم بگه

1403/09/06 22:49

من ندارم

1403/09/06 22:49

من دارم

1403/09/06 22:49

بدع من

1403/09/06 22:49

پاااااااااااارت می‌خوام

1403/09/06 22:53

دیگه حدس نزن خواهر 😂😂😂

1403/09/06 22:54

خوبه حداقل شبی ده پونزده تا بذاری

1403/09/06 22:57

🤣🤣

1403/09/06 23:11

من داستان پروا رو بیشتر دوست دارم

1403/09/06 23:13

این ساغر دیگه خیلی تجملاتی شده درکش نمیکنم😂

1403/09/06 23:14