گروه چت داستان

109 عضو

فک کردن اتفاقی افتاده😁

1403/09/30 15:13

مگه از قبل آماده نکردی

1403/09/30 15:14

کجا مهمون هستی

1403/09/30 15:14

اخه همه اقوام شوهرخونه پدرشوهرمن،

1403/09/30 15:14

پدرشوهر

1403/09/30 15:14

باید از قبل خریدات میکردی خب

1403/09/30 15:14

منم همه خواهرا شوهرم با بچهاشون ک اونام با بچه وشهر😁

1403/09/30 15:15

ولی هیچ استرس ندارم

1403/09/30 15:15

چراهرچی میپوشم شوهریامیگه یقش بازه، یامیگه تنگه یامیگه آستیناش توره،، 🤕

1403/09/30 15:15

یه تونیک ابی دارم بلند پوشیدس اونو میپوشم

1403/09/30 15:16

ساده تو خونگی هم هست

1403/09/30 15:16

همه چی دارم ولی نمیدونم کدوم بپوشم کل عمه هاوعمه زاده های شوهرتشریف دارن

1403/09/30 15:16

خب یه لباس پوشیده ک قشنگم باشه

1403/09/30 15:16

ولی ی لباس مدنظرخودمه خیلی شیک ب تنم هروقت میپوشم شوهرمات نگام میکنه😅ولی تکراری شده اونام دیدنش حالانمیدونم همون یالباس جدیدا🤕نظرتون؛

1403/09/30 15:18

لباس تکراری نه
لباس جدید بپوش

1403/09/30 15:18

ای بابا همون بپوش اگه دیگه خوب نداری

1403/09/30 15:19

باشه مرسی😘

1403/09/30 15:20

همشون دوست دارم وقشنگن تنم بعضیاشون نمیتونم بپوشم چون شیرمیدم بلندن بعضیاشونم شوهره گیرمیده، دوست داره شلخته باشم کسی نگام نکنه😂

1403/09/30 15:22

حالانینی بخابه پاشم امتحانشون کنم دوباره

1403/09/30 15:23

اخخخ جووون هدیهههه😍

1403/09/30 15:38

چیزی نگفتم که میگم داغ نکن🫰

1403/09/30 15:44

چیشد دختر رفتی آزمایش ؟؟

1403/09/30 15:44

واااا بازم گفتی 😬

1403/09/30 15:45

میگم داغ نکن عصبانی نشو مفهوم نیس منظورم؟😄

1403/09/30 15:47

شما یکی عصبانی میشه چی میگین میگین داغ نکن عصبانی نشو دیگه چیه مگه

1403/09/30 15:47