جونش هم میخاره وقتی ساسان رفت باهش رابطه برقرار کنه نمیخاست
چاقو نکرد تو پای ساسان رد به رگ دست خودش که به حالدون نعیم بندازه خودشو شیرین کنه بگه من تو اون خونه ام ولی نمیذارن بهم دست بزنه
چون تو مزرعه ساسان جلو نعیم گفت آلان میبرمش نوازشش میکنم تو بغلم آرامش میکنم😄😄
عجب رندی... این ساغر
1403/10/05 09:30