گروه چت داستان

110 عضو

کارای اونارو کردم

1403/10/14 19:13

همه‌مریض میشن😪

1403/10/14 19:18

حالا خونه پدر شوهر زیاد میری یا خونه مادرت
ها ها ها

1403/10/14 19:22

پس مادر شوهرت کجاس

1403/10/14 19:22

معلومه مادرش

1403/10/14 19:24

نه عمش

1403/10/14 19:25

خونه پدر شوهر هر بیست روزی 😂
عین مهمان میام عین مهمان هم بلند میشم

1403/10/14 19:36

😹😹😹

1403/10/14 19:37

همینجا البته زن باباست 😂
مادرشوهر اصلی وقتی شوهرم یکساله بوده طلاق گرفته رفته
زندگی جدید تشکیل داده

1403/10/14 19:37

😂😂😂😂

1403/10/14 19:37

چ مادرشوهر خوبی داری هیچی نمیگن

1403/10/14 19:52

ن بابا
اصلا کاریم ندارن 😂😂

1403/10/14 20:04

ولی یک‌ جاری دارم چاپلوس
یعنی چاپلوس ها
یکسره افتاده ی خونه مادرشوهر و همه کاراش رو‌میکنه

1403/10/14 20:05

تا مادرشوهر مریض میشه فوری سوپ و آش درست می‌کنه

1403/10/14 20:05

اوووو بیا و ببین
چه کارا میکنه😂

1403/10/14 20:05

ولی من اصلا
همینجور که با یک همسایه حال و احوال میکنم اینا هم همینجورن برام

1403/10/14 20:05

جاری زن پسر خودشه؟

1403/10/14 20:06

بببببببله

1403/10/14 20:11

شوهر من تک هستش دیگه
خواهر برادر خونی نداره

1403/10/14 20:11

والا خوش بحالت

1403/10/14 20:23

ببینم چند کیلویی
وقتی میری خونه مادر شوهر چند کیلو اضافه میکنی

1403/10/14 20:24

بعضیا میرن خونخ مادر شوهر کم هم میکنن😁

1403/10/14 20:25

.ماهم اومدیم خونه مادرشوهرم
شام خوردیم فرداهم پسرم امتحان داره
جای اون من دلم جوش میزنه
بریم بخوابیم صبح زودتر بیدارشه یکم بخونه

1403/10/14 20:51

سلام ب همه

1403/10/14 21:13

خوبین

1403/10/14 21:13