مادران مرداد ۹۸

44 عضو

پاسخ به

مگه خواستگار اومده چهره واقعیتو ببینه بپسنده?

میگم با آرایش میفهمی طرف مظلومه یا بد جنس،یا خوب

1399/03/16 18:12

پاسخ به

حالا مادر شوهرم گوشه روسریش میبنده میگه بخت دخترت بستم ?

اره همونه ی زنه اینورایی بود بم گف

1399/03/16 18:17

پاسخ به

خلبان میشه?

خلبان نشه باز مهمان دار که میشه مهمان دار که نشه مسافر که میشه ?

1399/03/17 02:37

پاسخ به

فروس سولفات نوشته جعبه اش ازاون میدی

اره

1399/03/18 01:30

پاسخ به

میدونم نتیجه خوبی میگیری فقط باید بچه سرگرم باشه نبینه قطره رو هم باهاش بازی کنی هم بخوره?

حتی بچه های ک آب میوه با نی میتونن بخورن،همین کارو میتونی بکنید

1399/03/18 01:41

پاسخ به

پسر من نگه میداشت تو دهنش رومو اونور میکردم تفش میکرد بیرون?

ای جااااااان??????

1399/03/18 13:31

پاسخ به

چند هست؟؟؟

45 بود قبلا
الان نمیدونم

1399/03/18 15:22

مامان من میگه حتی من تورو بهداشت نمیبردم برا قد و وزن
فقط واکسن میزدم
میگه فقط وقتی بعضی وقتا اگه مریض میشدی سرما میخوردی میبردمت دکتر اطفال

1399/03/19 01:54

پاسخ به

دختر من با اهن ویواکید هم یبوست میشه دکتر گفت بهش در روز 4 قطره بدم?

یبوست ربطی به قطره آهن نداره که
4قطره خیلی کمه کم خونی میگیره
فیبر بهش بده روده اش کار کنه یا ماست پروبیوتیک یا پدی لاکت بده

1399/03/19 02:00

پاسخ به

فاطمه کافره ب قطره???شیره انگور بهش بده خواهر

اره حداقل
لیلا راست میگه
یه سریا میگن 3شیره همون قرص آهنه

1399/03/19 02:13

پاسخ به

مگه میشه؟؟؟؟

واقعا هم ب این فک نکرده بودمااا?? تا چهل روز ک اصلا نزدیکی امکان ندارع پ چجوریه

1399/03/19 02:35

جواب منومیشه بدین??

1399/03/19 12:02

من از زایمان طبیعی وحشت داشتم یعنی یک هزارم درصد فکرشم نمیکردم که برم طبیعی بزام?
فقط صبح تا شب فکر سزارین بودم تمام تصمیمم هم سز بود?
نه کلاس قبل زایمان رفتم نه پیاده روی و نه هیچی
فقط خوردمو خوابیدم?به خیال سز?

حتی از 12 هفتگی من با دکترم برای سز صحبت کردم اونم گفت چون همه ی شرایط طبیعی رو داری نمیشه سز کرد
هم لگنت خوبه هم قدت بلنده هم سنت پایینه هم بچه سفالیکه هم دهانه رحمت تنگ نیست و همه چی خوبه
فقط باید بری سز اختیاری که یک تومن توی مطب باید بهم بدی تا ببرمت برای سز
هزینه بیمارستانم که جدا باید پرداخت کنی...........منم قبول کردم.
36 هفته که رفتم گفت بزار معاینه کنم ببینم در چه وضعی هستی اگه باز شده دهانه رحمت زودتر برات وقت بگیرم بیمارستان.
بعد که معاینه کرد گفت نه بابا آخ هم نگفته بزار هفته ت بالاتر بره بچه هم کامل رشدشد کنه و وزن بگیره.اونموقع وزنش کم بود.
بعد هفته 37 رفتم باز معاینه کرد شنبه 12 مرداد بود قشنگ یادمه گفت هیچ خبری از باز شدن نیست ولی برای هفته 38 برات وقت میگیرم بیمارستان اگه راضی هستی زیر میزی رو بده، منم بهش یه تومنو دادمو فرداش منشی بهم زنگ زد که روز 20 مرداد ساعت 8 صبح بیمارستان باش.
بعد یهو 15 مرداد ساعت 9 که از خواب بیدار شدم توی دستشویی رفتم لک دیدم اومدم به شوهرم بگم که ببریم دکتر یه دردی منو گرفت نمیتونستم از جام پاشم?نگو انقباضام شروع شده بود.
بعد رفتیم یه مطب که نزدیک خونمون بود دکتره معاینه کرد گفت 3 سانت بازی هرجور شده خودتو برسون بیمارستان?
من که تا دو روز قبلش کامل بسته بودم?
بعد سریع رفتیم همون بیمارستانه که دکترم برام نوبت گرفته بود گفتم برم همونجا که زنگ بزنن دکتره بیاد سریع سز کنه منو.
ساعت 11 رسیدیم اونجا معاینه کردن گفتن 5 سانت بازی?
هر چی زنگ زدن به موبایل دکترم به مطبش به خونش هیچکدومو جواب نمیداد????
تا من فرما رو تکمیل کنم و لباس بپوشم شدم 7 سانت?
حالا اگه میخواستم باز بشم نمیشدا????من نمیخواستم باز شم اینم هی باز میشد زرت و زرت?
دکتر شیفت هم میگفت تا دکترت نیاد من نمیتونم ببرم سز چون اون برات وقت گرفته اینجا?تو مریض اونی من نمیتونم کارتو انجام بدم?بعدشم 7 سانت بازی من اگه ببرمت سز بیمارستان بهم نمره منفی میده.
ساعت که 12 ظهر شد شیفت عوض شد یه دکتر دیگه اومد گفت من قبول میکنم ببرمت سز........تا پرستارا کمربندو بستن برام ضربان قلب بگیرن یهو دکتره اومد گفت من دارم سر بچه تو میبینم 10 سانت فول شدی دیگه دیره برای سز?
کمربندشو باز کنید بچه داره دنیا میاد?
و اینطور شد که طبیعی زاییدم?

1399/03/19 15:27

حالا بعد یه هفته که یه کم حالم بهتر شد رفتم مطب دکترم *** بهش?????بیشعور بی فکر نادون?
پولمم پس گرفتم ازش?


اونم میگفت بابا من چیکار کنم که تو یهو دردت گرفته و در عرض 4 ساعت فول شدی?
تو که تا روز آخر یه سانتم باز نبودی?
میگفت اصلا بهتر شد طبیعی آوردی سز اصلا خوب نیست?

1399/03/19 15:44

مامانم اصلا راضی نبود سز بشم
همش میگفت من طبیعی راحت آوردم بخدا خیلی خوبه توام به من میری راحت میاری بیا برو طبیعی?

1399/03/19 15:42

من 18 مرداد رفتم تولد 18 سالگی پسرخالم
قشنگ خوب و اوکی تولد گرفتیم و اومدیم خونه
صبح جمعه پاشدم درد و انقباض داشتم
دکترمم کانادا بود 4شنبه اش برگشته بود گفته بود از شنبه زایمانامو شروع میکنم منم میخواستم حتما خودش زایمانم کنه 3تا دکتر جایگزین تو بیمارستان گذاشته بود
به شوهرم گفتم درد دارم گفت پاشو بریم بیمارستان گفتم شاید خوب شه حالا فردا وقت دکتر دارم انقدم سنگین بودم نمیتونستم بیخودی هی 3طبقه برم پایین بیام بالا به راه بیمارستان


چون 4 5 شب قبلش از ترس اینکه بچه تکون نمیخوره رفتم بیمارستان nst دادم هیچی نبود
گفتم ولش کن

هی رفته رفته تایم میگرفتم دردا بیشتر شده بود انگار یه خنجر فرو میکردن تو کمرم درمیاوردن

مامانم رفته بود چهلم مادرزن داییش
شوهرم زنگ زد گفت نوشین درد داره مامانمم اومد خونمون گفت من دیگه نمیرم میمونم شاید شب اتفاقی بیفته یهو

یه مقدار کم هم شام ماکارونی خوردم که گفتم اگه بخوام سز بشم میگن خطرناکه

همه خوابیدن گفتن توهم بخواب اگه چیزی شد صدامون کن ما هوشیار میخوابیم
دردای من ادامه داشت تا یهو ساعت 2نصفه شب دیدم یه آب داااااااغی پاچید بیرون رو تختمون به صورت نشسته چشمامو بسته بودم فقط

دوییدم دستشویی پد پوشک بچه که تو بیمارستان میذاشتن برامون گذاشتم و اومدم بیرون لباس پوشیدم


یهو شوهرم چشماشو باز کرد دید دارم لباس میپوشم 2نصفه شب پشماش ریخت????

گفت چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟ گفتم پاره شد پاشو بریم توله 1 روز صبر نکرد بیشتر???

به سرعت برق و باد رفتیم بیمارستان و گفتن 3سانت بازی و بچه مکونیوم دفع کرده آب سبز بود
بچه هم سر بالا زنگ زدن گفتن اگه دکترت بود میاد اگه نبود یکی دیگه

پشت در اتاق عمل که دیدمش انگار دنیا رو بهم دادن خودش اومده بود

ساعت 4وده دیقه درین دنیا اومد و فرداش اومدیم خونه و جشن و ولیمه و گوسفند و فلان

1399/03/19 19:38

مامانم میگفت چشممون کردن
تو خصوصی زایمان کردم
اتاق خصوصی گیرمون نیومد چون رزرو نکرده بودم اورژانسی با کیسه اب پاره رفتم
تو یه اتاق بودم یه زنی بغلم بود نفهم نمیتونست بره دستشویی رو زمین ادرار کرد گفت چشمشون کور خصوصیه بیان تمیز کنن

شوهرم گفت میرم vip میگیرم
اتاق vip گرفت انقدر بادکنک و تزیینات برده بودیم کیک میوه شیرینی گیفت فیلم برداری
فامیلامون اومدن یخچال بیمارستان رو اتاق بود پر میوه شیرینی و آبمیوه بود آجیل بود گل بود

شوهرم سرویس طلا برام خرید جلو ملاقاتی ها داد بهم

هر روز خودمو لعنت میکردم که کاش اینکارارو نمیکردم فامیلای ما خیلی چشم تنگن آخه

تخم مرغ برامون شکوندن به اسم یکی از اونایی که تو اتاق اومده بودن ملاقاتیم دراومد

1399/03/19 19:53

مامانش که با 25 سال سن کارتنی بستنی میخوره?????

1399/03/20 14:52

پاسخ به

ن عزیزم همسر منم‌ بعضی وقتا میگه یه لیوان اب ولرم میخوره درست میشه

من هروقت اب میخورم اب گرم میخورم اصن تو خونمون اب سرد نمیزاریم

1399/03/20 16:08

پاسخ به

کوثر جان دیاکو راه میره؟

نه هنوزکامل فقط ی ماشاالله 10 ثانیه می ایسه و ی قدم میره
پسرم تنبله خیلی
من بچه اجیام 9 ماهگی راه افتادن

1399/03/21 03:31

پاسخ به

منم بخدا خسته میشم ولی وقتی کار میکنم بهتر میشم من اصلا داخل روز نمی خوابم اگه بخوابم تااخر شب هی تو...

جالبه ک بدنت مث من ضعیف نیس میتونی کار کنی با ابنکه لاغری من فک میکردم چون لاغرم انرژی ندارم و حال ندارم
اصلا نیم ساعت ک بچه رو راه ببرم جوری میشم ک انگار بدنم حس نداره
نمیدونم چمه

1399/03/21 12:48

ماهورم داره ریتم سحر خیزی میگیره

1399/03/21 14:42

پاسخ به

خانوما با بچه وروجک چطور رفتار میکنین؟ پسر من از وقتی بیدارمیشه دیگه میچسبه به آشپزخونه و از کابینت ...

عزیزم من تمام وقت در اختیارشم چون کلا اعصاب گریه بچه رو ندارم مجبوری بعد از خوابیدنه شبش تمام کارامو میکنم حتی نهارمم نیمه آماده میکنم صبحم قبل از بیدار شدنش غذاشو میزارم و یکسره کنارشم دیگه فقط دستشویی ..جلویه آشپزخونه رو هم کلا بستم که نیاد خودمم خیلیی کم میرم دیگه وقتی بیداره

1399/03/21 17:10

پاسخ به

سلام، مامانا شما ماکارانی و چجوری درست میکنین واسع نی نی؟ همون مدل خودمون؟

نه من اول ماکارونی رو خورد میکنم داخل آبجوش توی قابلمه میریزم میزارم روی گاز وقتی که نیم پز شد سینه مرغ ریش ریش شده و گوجه بدون پوست و بدون هسته رو که میکس کردم با روغن زیتون و زردچوبه میریزم روی ماکارونی تا کامل بپزه و آبش کشیده شه آخر سر یه کوچولو کره میزنم.
دیگه دم نمیزارم.
گاهی هم قارچ میریزم.
رب نمیزنم چون معلوم نیست چطور درست میشه

1399/03/21 17:21

پسر منکه اکثرا 7یا 8 ساعت میخوابه?

1399/03/21 20:01