مادران مرداد ۹۸

44 عضو

پاسخ به

اره منم سر دیاکو خیلللی رابطه داشتم اما سر دلانا اول بخاطر کمردردام گفت کم رابطه داشته باش بعد بخاطر...

خوووب شبا هست که

1402/01/24 02:16

رونام داره پاره میش دیگه همه گوشتاجم شده اونجا

1402/01/24 02:33

اجیم که زایمان کرد
یه چرخ خیاطی
یه لباسشویی
یه اتو
یه یخچال اساب بازی خرید برا دخترش گفت اینا رو خواهرت اورده برا اینکه بهش حسادت نکنه و حداقل برا مدتی سرگرم اونا بشه که کم توجهی خواهرم اینا رو متوجه نشه
بعد من گفتم احیاناً دخترت از گناوه یا از کویت نیومده بود که اینقدر وسیله با خودش اورد???

1402/01/24 02:41

پاسخ به

شب اول زایمانت بچه رو تاب میدادی؟؟؟؟? خب همینکارارو کردی بخیه ت پاره شده دیگه باید هفته اول رو فقط ...

چیکار میکردم
اروم نمی گرفت بعد چندتا خانوم بودیم تو یه اتاق با نوزادامون زایمان کرده بودن خسته بودن میخواستن بخوابن بچه های اونا هم خواب بودن دیگه دیاکو بود که فقط گریه میکرد
هی میگفتن ارومش کن و ... اروم که نمیشد
دیگه بردمش تو راه رو های بخش و تابش دادم
مامانمم از روزی که بستری شدم بیدار بود تا شب داشت از حال میرفت گفتم اون بخوابه دیگه خودم دیاکو رو تاب میدادم تا 5 یا 4 صبح دیگه بعد گرفتیم باهم خوابیدیم?

1402/01/24 23:18

پاسخ به

دولتیا اینطورن

نه بابا بهار
دیگه یه لباسم تن بچه نمیکنن یعنی؟؟؟جلاد نیستن که دیگه
اومدیم کسی همراه نداشت خب

1402/01/27 19:40

پاسخ به

انقد اشغالن که،موقع بیرون اومدن از زایشگاه ب بخش انقد بخواطر انژوکت محکم میزدن رو دستم ک از مچم تا س...

خب یه چیزی بهشون میگفتی
من بودم بیمارستانو رو سرشون خراب میکردم?

1402/01/27 20:07

پاسخ به

فدات اره مامانم اومد دور کارا بودم یه ده تا پیراهن از سامان اتو کردم کلی لباس از خودم اتاق دیاکو رو ...

???دختر توی این وضعیت نشستی پیرهن اتو کردی

1402/01/28 20:58

پاسخ به

سلام من هنوز نزاییدم?اینقدرم امروز کار کردم خدا بگه بسه کلی هم پیاده روی کردم کلی هم پله نوردی کردم...

ایشالا میزایی تا فردا پسفرداا

1402/01/30 07:46

فک کن یخچال بازکنی بوی ......بده

1402/01/30 15:39

بریزی داخل بهتره

1402/01/30 17:36

چه لزومی داره تورااه بهش بگه

1402/01/31 00:56

آره انشالله میزنم ولی میگن این سوسکا از فاضلاب میان منم دیشب تو سینک لوله بازکن ریخته بودم چون دیدم انگار یکم بو میده نمیدونم ازونه یا نه

1402/02/01 19:10

پاسخ به

بدنیا اومد چند کیلو بود؟؟

2550???

1402/02/02 01:31

خاله منم یکیش سقط شد اونقد خونریزی کرد یکیش ولی موند الآنم شش ماهشه❤️

1402/02/02 12:56

پاسخ به

کلا بد اخلاق شده و همش میگه گوشی ميخوام اخه مااصلا تا الان گوشی دستش نمیدادیم و بازی هم تو گوشی ندار...

الهی خیلی شرایط سختیه می‌دونی کوثر خودشوتنهادیده تا الان بهرحال بچس حس حسودی داره الان نسبت ب دلانا

1402/02/04 22:08

منم پسرخالم ودخترخالم باهم سه سال فاصله دارن وقتی دنیا اومده بود ازحسودیش چه کاراکه نمیکرد ی بارر با مگس کش افتاده بود بحون بچه تاخورده بودش زده بود خالمم تو آشپزخونه بوده تا اومده دیده بچه سیاه وکبودشده بیچاره خیلی سختی کشید تابزرگ شدن اصلاتنهانمیذاشتشون دوس بار پیش اومده رفته بود آشپزخونه اشپزخونشونم توحیاط بود اون زمان الآنم که یکیش 15سالس یکیش 12باژم سر دعوادارن???????????

1402/02/04 22:11

بچه فک میکرد من مامانشم????

1402/02/04 22:16

پاسخ به

فدات عزیزم ممنون دختره گلم تازه وارد ماه 8 شدم ?

خدا حفظش کنه کم مونده پس بیاد بغلت

1402/02/05 16:04

شوهرم اما خودش دیگه فهمیده میگه دیر یا زود محله دور خونه میگیرم میریم

1402/02/05 16:14

پاسخ به

من امروز رفتم سونو خدا رو شکر اوکی بود چرخیده بود بچه 31 هفته 1کیلو و 600 خوبه؟ دکتر گفت نرماله یکم ...

آره خوبه
ماه آخر ماه وزنگیریه در اصل

1402/02/07 00:50

اما کوثر جان میگذره این روزام من الان انقدر راحت شدم نسبت به اون موقعه ?بزار یکم بزرگ شه باهم دوست میشن بازی میکنن توام یکم استراحت میکنی

1402/02/07 00:55

یکاردیگه پول گفشو بذارتوپاکت باهم برین بخرین پاشم راحت بشه بنظرم کفش چیزیه که آدم خودش باید پاش کنه ببینه راحته یانه

1402/02/09 00:16

خدانکنه حیوونی بچه ها

1402/02/09 00:29

یکی میگه تهران میادیکی میگه شمال

1402/02/09 00:35

من یادمه قشنگ پنج سالم بود مامانم به کسی توجه میکرد دلگیر میشدم ولی مثلا شد هشت نه سالم دیگه می‌فهمیدم چی به چیه داداشم که به دنیا اومد سرش با مامان دعوا میکردیم تاگریه میکرد میگفتم باید بیریش دکتر گناهه??????? اونقد که بهش علاقه داشتم خیلی لوسش میکردم مامانم الآنم میگه من ازبزرگ ترشدن محمد چیزی نفهمیدم قدیمونگا نکن الان بچه هافرق دارن همه چیو براخودشون میخان

1402/02/09 11:57