گروه ?شیرین ترین انتظار?

پاسخ به

بگو صدا شاشت تا اونجا اومد

????اییییش

1397/10/07 12:10

پاسخ به

من هوس اب طالبی کردم??هیچ جام نیس?

مردوم هوس چیزای عجیب میکنن مادر مارو!هوس اب طالبی کرد ??

1397/10/07 12:10

پاسخ به

اینا خیلی حساسن فقط چاقو کشی نیود ابرو ریزی شد بزن بزن در حد مرگ فحش و ـــ ?البته خبر الکی برا شوهر...

بگو با دومادمون اصن قهر باش
ولی بیا پیش بابام چیکار اونا داری

1397/10/07 12:10

پاسخ به

اینا خیلی حساسن فقط چاقو کشی نیود ابرو ریزی شد بزن بزن در حد مرگ فحش و ـــ ?البته خبر الکی برا شوهر...

چ بد...بخاطر 1 سوتفاهم?

1397/10/07 12:10

پاسخ به

چ بد...بخاطر 1 سوتفاهم?

اره همینوبگو

1397/10/07 12:10

شوهره ابجیت دیگ نه؟

1397/10/07 12:11

پاسخ به

مردوم هوس چیزای عجیب میکنن مادر مارو!هوس اب طالبی کرد ??

بخدا ...اصن همش توذهنمه انگاری عطششو دارم?

1397/10/07 12:11

پاسخ به

بگو با دومادمون اصن قهر باش ولی بیا پیش بابام چیکار اونا داری

اون شب یادم نمیره مادرم اومد برا اشتی خونه مادرشوعرم شیرینی گرفت بقران انگار اب جوش ریختن سرم داااغ شدم بااین رفتارشون بهم گفتن ب مادرت بگو اینجا نیاد پدرشوهرت قلطی میکنه در صورتی ک مامانم پشت در بود

1397/10/07 12:11

پاسخ به

شوهره ابجیت دیگ نه؟

اره

1397/10/07 12:11

از قدیم گفتن باجناق فامیل نمیشه??

1397/10/07 12:11

پاسخ به

اینا خیلی حساسن فقط چاقو کشی نیود ابرو ریزی شد بزن بزن در حد مرگ فحش و ـــ ?البته خبر الکی برا شوهر...

بنظرمن یا جمع شید یبار واس همیشه ای قضیه رو تموم کنین یا هم بگو ب بابام مربوط نیس حتما باید بری خونه پیش بابام.بابام دخترشو شوهر داد ک شوهر دخترش بشه جای پسرش ن دشمنش
قاطع باش

1397/10/07 12:12

پاسخ به

چ بد...بخاطر 1 سوتفاهم?

گفتم تو ب حرف رفیقات گوش میدی ب حرف خانواده من گوش نمیدی

1397/10/07 12:12

پاسخ به

اون شب یادم نمیره مادرم اومد برا اشتی خونه مادرشوعرم شیرینی گرفت بقران انگار اب جوش ریختن سرم داااغ ...

اه اینادیگ

خب فقط شوهرت و بابات باهم خوب شن کافیه کار ب بقیه نداشته باش

1397/10/07 12:12

پاسخ به

شوهره ابجیت دیگ نه؟

نه شوهر خودتومیگ????

1397/10/07 12:12

پاسخ به

بخدا ...اصن همش توذهنمه انگاری عطششو دارم?

اخیییی عزیزم خو بگو شوهرت ابمیوشو بگیره

1397/10/07 12:13

پاسخ به

نه شوهر خودتومیگ????

شوهر من جرش میدم??

1397/10/07 12:13

پاسخ به

گفتم تو ب حرف رفیقات گوش میدی ب حرف خانواده من گوش نمیدی

خب بهش بگو شاید الان ک حامله ای حرفتو گوش کنه بگو استرس میگیرم?

1397/10/07 12:13

پاسخ به

اه اینادیگ خب فقط شوهرت و بابات باهم خوب شن کافیه کار ب بقیه نداشته باش

بعد دوسال ازم معذرت خواهی کردن گفتن مارو ببخش پدرشوهرت اون موقع داغ بود میترسیدم ابرو مادرتو ببره منم گفتم گذشت اما فراموش نمیشه

1397/10/07 12:13

پاسخ به

خب بهش بگو شاید الان ک حامله ای حرفتو گوش کنه بگو استرس میگیرم?

فقط میگه چشم ??

1397/10/07 12:14

پاسخ به

اخیییی عزیزم خو بگو شوهرت ابمیوشو بگیره

نیس هیچ جا کل آبمیوه بستنیای شهرو دیشب گشتیم نبود☹

1397/10/07 12:14

پاسخ به

فقط میگه چشم ??

خو بگو عملیش کن

1397/10/07 12:14

پاسخ به

اون شب یادم نمیره مادرم اومد برا اشتی خونه مادرشوعرم شیرینی گرفت بقران انگار اب جوش ریختن سرم داااغ ...

مامانا هم عجب کارایی میکننا!!!چون دلشون صافه فک میکنن همه مث خودشونن همیشه

1397/10/07 12:14

پاسخ به

نیس هیچ جا کل آبمیوه بستنیای شهرو دیشب گشتیم نبود☹

شیرطالبی بخور هست تومغازها
دسرشم هست مث همون شیرطالبیشه

1397/10/07 12:14

پاسخ به

فقط میگه چشم ??

همون موقه ز بزن ب بابات گوشیو بده بش?

1397/10/07 12:14

پاسخ به

بنظرمن یا جمع شید یبار واس همیشه ای قضیه رو تموم کنین یا هم بگو ب بابام مربوط نیس حتما باید بری خونه...

ببین دوسال گذشت چند بارم بخاطر این موضوع حرف طلاق پیش اومد خانوادش میگن برو زشته اون روش نمیشه بیاد

1397/10/07 12:14

?شیرین ترین انتظار?

?شیرین ترین انتظار?

نی نی+ را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

برای عضویت در خبرنامه نی نی+ آدرس ایمیل خود را وارد نمایید

ورود / ثبت نام

فراموشی رمز عبور