ببخشید همگی پرحرفی کردم......

ی سوال بی مورد ب گروه دارم با عرض معذرت.گفتم شماها هم مامان هستین الان شاید بهتر درک کنین .من راستش قراره از همسرم جدا بشیم.من بهش گفتم بچه کوچیک بزار 3سالش رد بشه بعد جدا بشیم این مدت هم من کاری باهات ندارم سکوت کنیم بگذره.چون بچم واقعا شلوغ و بهانه گیر .ولی اون اهمیت نمی‌ده.دلش میخاد خودش تو خونه اش بشینه ب خاطر مهریه هم خودش نمیره تقاضا طلاق بده بهم میگ خودت برو بچه رو یا ببر یا بزار بمونه‌‌ .مادر منم با خواهرم دوتایی زندگی میکنند.بزادر هم ندارم.مامانم خودش سرکار می‌ره .من خودم تحصیل کرده ام میتونم برم کار اما خب گفتم ی سال بگذره بزرگ بشه اذیتش کم بشه.همسرم خودش زیر دیپلم شغل کارگری اونم اکثرا خونه میشه .بعد 10 سال کوچیک ترم ازش.خانواده ام میگن ما الان نمی‌تونیم بچه رو قبول. کنه بزرگ تر بشه بعد هم ب خاطر اذیت ها و مشکل خابش هم میخاد دلتنگی باباش کنه خیلی وابستشه هرچند باباش کم حوصله و عصبی .میگن اگر الان میای بچه رو ول کن خودت بیا .

همسرمم میگ بچه رو نگ میدارم اما هیچ کارای خودش رو انجام نمیده ی تخم مرغ ب زور بپزه.هیچ کاری نمیکنه.هیچ حوصلش نمیکشه چندساعت نگ داره.همیشه تنها بزرگش کردم.بعد پول اضافی نداره ولی میگ نمیتونی با خودت ببری براش پرستار میگیرم بهش میرسه..همش هم میگ مادر نیسی ک تو.تو تربیت بلد نیسی و...همش سررزنش می‌کنه.منم از بس چندسری کتکم زده استرسی شدم .من الان ی ماه هرچی میگ جواب پس نمیدم ک کتک نخورم‌‌.بچع ام استرس نگیره.اونم هرروز ب ریز تا درشت کارام گیر میده.بچه گریه می‌کنه منو دعوا می‌کنه.هر فحشی بهم میده.تحقیرم می‌کنه .خانواده ام فحش میده هی ب بچم میگ مادرت بمیره.من روز مرد بهش دسته گل گرفتم اهمیت نداد آخرش هم گفت دیگ علاقه ای بهت ندارم‌.قبلنا باید فکر اینجا و میکردی.مثلا هر رفتاری کنه هرکاری کنه.من بهش میگم اینکار نکن بدتر لج می‌کنه بعد میگ رو مخ من نرو گیر نده ب تو مربوط نیست.قبلنا هم چندسال اعتیاد دارویی داشت ک دو ماه ترک کرده.

دلمم ب دخترم میسوزه بدون من نمی‌دونم چ جور میخاد بمونه. اونقدر شکنجه روحی میده بهم بریدم راضی ام بمیرم.الانم نمی‌دونم بچه رو بزارم جون خودم و بردارم برم یا اینک بمونم با حقارت بگذرونم.ی چیز هم شدنی میگ بچه رو نمیتونی خوب نگ داری با این مادر بودنت برا چی موندی پس از خونه من برو بیرون دیگ .

ببخشید همگی پرحرفی کردم......

?

چندسالته

?

چندسالته

27

27

تو این همه سال نگه داشتی ی ماه بمونه پیشش
طعم اون‌شب بیداریارو بچشه ببین چطور ب غلط کردم میافته

من نظر خودمو میگم کاری با دوستان ندارم بچه رو بزار پیش باباش مهریه رو بگیر برو کار کن پیشرفت کن جوری ک دیگ‌محتاج کسی نشی
بعدا میتوتی دخترتو اگ بخای داشته باشی
نشدم مطمعن باش بزرگتر ک شد خودش فهمید اگ دلش بخادت حتما میاد پیدات میکنه

تو این همه سال نگه داشتی ی ماه بمونه پیشش
طعم اون‌شب بیداریارو بچشه ببین چطور ب غلط کردم میافته

من نظر خودمو میگم کاری با دوستان ندارم بچه رو بزار پیش باباش مهریه رو بگیر برو کار کن پیشرفت کن جوری ک دیگ‌محتاج کسی نشی
بعدا میتوتی دخترتو اگ بخای داشته باشی
نشدم مطمعن باش بزرگتر ک شد خودش فهمید اگ دلش بخادت حتما میاد پیدات میکنه

پاسخ به

سلام.پسرت شبا راحت میخابع یا بیدار میشه ؟ خودش رو زمین خابش می‌بره ؟

ارععع خودش میخوابع کم پیش میاد رو پام بندازم تا بخوابع

پاسخ به

سلام.پسرت شبا راحت میخابع یا بیدار میشه ؟ خودش رو زمین خابش می‌بره ؟

ارععع خودش میخوابع کم پیش میاد رو پام بندازم تا بخوابع

توی طول شب هم بعضی وقتا بیدار میشه میبینم اومدع پیشم از دوبارع میبرم میزارم سرجاش

توی طول شب هم بعضی وقتا بیدار میشه میبینم اومدع پیشم از دوبارع میبرم میزارم سرجاش

پاسخ به

ارععع خودش میخوابع کم پیش میاد رو پام بندازم تا بخوابع

ب نظرت دخترم مثلا مشکلی داره ک اینجوری ؟ چکاب آزمایش ندادم تا ب حال ازش

پاسخ به

من نظر خودمو میگم کاری با دوستان ندارم بچه رو بزار پیش باباش مهریه رو بگیر برو کار کن پیشرفت کن جوری...

میخام اینکار کنم ولی از ی طرف میگم دخترم هی میخاد بگ مامان بگو دلش تنگ شه از بین بره

پاسخ به

ارععع خودش میخوابع کم پیش میاد رو پام بندازم تا بخوابع

ب نظرت دخترم مثلا مشکلی داره ک اینجوری ؟ چکاب آزمایش ندادم تا ب حال ازش

پاسخ به

من نظر خودمو میگم کاری با دوستان ندارم بچه رو بزار پیش باباش مهریه رو بگیر برو کار کن پیشرفت کن جوری...

میخام اینکار کنم ولی از ی طرف میگم دخترم هی میخاد بگ مامان بگو دلش تنگ شه از بین بره

من یکیومیشناسم که زن ومردمشکل داشتن زنه دوتاپسرداشت بایه دختر

زنه طلاق گرفت