بارداری دوم با لذت

625 عضو

الان مردا و زنایی هستن فیلم میبینن باهم و میرن رو کار این خیانته

1402/10/14 11:24

به نظر من طلاقم خدا گذاشته برا راه آخر
و اصلا اینجوری نیست که بگیم حتی اگر در حال مردن هم بودیم نباید حرف طلاقو بزنیم

ولی وقتی پدر و مادر میشیم بیشتر از خودمون باید به مسئولیتی که روی دوشمونه برای نگه داشتن سقف خانواده به خاطر بچه ها فکر کنیم
بعد خودمون
سمیرا انشاالله که مشکلت حل بشه یکم بزار از ماجرا بگذره که خشمتون کم بشه
تو این مدت حواس خودتو پرت کن کارایی که انرژی منفیتو تخلیه میکنه انجام بده
تا خشمت تخلیه بشه یکم و بتونی عقلانی تر فکر کنی
بعد تنهایی برو پیش یه مشاور خوب
بزار بگن روانی از فهم کمشونه مشاور برای مشورت دادنه
هرکی هرچی میخواد بگه بذار تو پیش خودت و خدا روسفید باشی که همممه تلاشتو داری میکنی به خاطر این دوتا طفل معصوم بیگناه
یکم به خودتون زمان بده
تو اوج دعوایین الان همه هم میشن آتیش بیار معرکه و همش داره خشم براتون تصمیم میگیره


در آخر اگر دیدی هرکاری کردی نمیشه این زندگی رو ساخت
گاهی به نفع بچه هاست که طلاق بگیری
چون محیط اون رابطه سمی تر هست براشون تا درد جدایی پدر و مادر

1402/10/14 11:34

ایشالله ک زندگیش درست میشه و هرجی خیرو صلاحه پیش میاد براش

1402/10/14 11:37

خب یبار تو بگو باشه میرم ببین چی میگ حتما عادت کرده این حرفو بگه تو بگی ن، تو ک مطمعنی از‌ش دوست داره طلاق نمیده یبار به چالش بکشش بزار دیگ حرفشو نزنه

1402/10/14 11:58

هنوز مادرشوهر من میگ قدیم برادرشوهر و پدرشوهر هم میزد آدمو وما هیچی نمگفتیم😑🙂

1402/10/14 11:59

اره مادر شوهر منم دوسال شوهرش اسارت بوده با دوتا بچه شیر به شیر بی خونه زندگی بوده
عرضه اینکه خودشو مدیریت کنه تویه روستا نداشته میمونده تو خونه مادر شوهری که باهاش لج بوده
سه تا برادر شوهرش هر روز یکی نوبتی کتکش میزدن به هر بهانه ای
اتاق تنور و هیزم رو داده بودن بهش
روزی یه ذره غذا هم به زور میذاشتن جلوش
هرچی هم پول و کمک و تغذیه بنیاد شهید براش میفرستاده اونا برمیداشتن بهش نمیدادن

هروقت اینارو تعریف میکنه من تعجب میکنم
میگم خوب تو که خانواده خودت تو همون روستا بودن
این همه آدم خوب تو همون روستا
چرا کاری نمیکردی برا زندگیت
پوزخند میزنه میگه شما چی میفهمین شوهرم اگر برمیگشت میدید رو انداختم به مردم غرورش میشکست طلاقمم شاید میداد😐

اینقدر زنا رو ضعیف میکردن و اینا هم فکر میکردن درستش اینه
خب معلومه وقتی الانم ذهنت رشد نکرده باشه
زندگی عروستو که میبینی با دو سه نسل تفاوت همش میگی این دیگه چی میخواد پسرم که اینقدر عزتش میکنه
حالا گاهی یه دادم زد
کتکم زد مگه چیه؟؟
و حسادتم میکنی تازه بهش

1402/10/14 12:04

یاهم محیا جان هروقت عصبانی شد جیزی نگو ک عصبانیتش تشدید بشه بعد ک آروم شد باهاش حرف بزن

1402/10/14 12:07

محیا منم زایمان میکنم
23دی
روز عید امام محمد باقر😍❤

1402/10/14 12:23

واقعا خیالم راحت شد
سنو بیمارستان هم همچیز رو نرمال زده تقریبا

1402/10/14 13:08

سلاممن بعد 40روز سلاممم

1402/10/14 16:10

وای چه سخت

1402/10/14 20:20

سلام خوبی
خوابیدی؟
ما اومده بودیم همه برا مامانم ی جشن ساده گرفتیم

1402/10/15 00:26

من ک الان از لگن درد خوابم نمیبره😭
تو خوب راحت شدی

1402/10/15 01:10

هفته های اخر دیگه سخت و دیر میگزره

1402/10/15 11:39

گیتا شیرخشک خریدی شما اخر برا تو ساک ؟با کد ملی کی؟

1402/10/15 12:58

من بشدت ترسیدم محیا حیف الان حوصله ندارم تایپ کنم ولی حتما بهت میگم ازت میپرسم چه تصمیمی بگیرم

1402/10/15 14:19

میگن تا مادر شیر داره نباید بدین دختر خواهر من پرستار اجازه نداده بود

1402/10/15 14:32

من داشتم سر پسرم تو ریکاوری پسرم سینه ام گرفته بود😍
خلاصه من تصمیمم ب اینه ک ی شیر خشک ببرم با خودم
داستان‌هایی با دختر خواهرم پیش اومده ک واجبه ی شیر خشک باشه تو ساک حالا میخوام با کد ملی اون بگیرم یکی

1402/10/15 14:36

🔴🔴🔴بچه ها ک طبیعی زاییدین درد زایمان از همون 1سانت دوسانت ک باز میشه شروع میشه؟

1402/10/15 15:02

ن عزیزم میگم ک بیمارستان اجازه نداده بودن ب دختر. خواهرم ک نباید شیر خشک بدی اونام تواناییش نداشتن شیر خودش بدن بهش اگه قاچاقی تو کیفت داشته باشی نمیفهمن🤗

1402/10/15 15:53

کد ملی دختر خالمو دارم 4ماهشه

1402/10/15 15:56

سر اون استفراع نمیکردم سر این فقط استفراع در حدی ک مث مریصا بودم
از 4 هفته استفراع دارم ولی سر پسرم از 8 هفته اونم فقط حالت تهوع

1402/10/15 17:49

اره خوردم
مرغ کلااااا دیگه نمیتونم بخورم حتی عکسش حتی فکرش حالمو بهم میزنه نفرت دارم ازش

1402/10/15 19:51

خو ب هرچه بدوسی بی اندیش فرزندم

1402/10/15 19:59

منم تو زندگیم دعوا و بحث و دلخوری وقهر پیش میاد
ولی
دلیل نشده بگم زندگیم خوب نیست یا شوهرم دوستم نداره
اتفاقا همو خیلی هم دوست داریم ولی تفاوت هاست ک باعث میشه زندگی یکنواخت نباشه
بلاخره ماهم بااینکه همشهری هستیم وفرهنگمون تقریبا یکیه بازم به مشکل می‌خوریم
دیگه محیا با دوتا فرهنگ کاملا متفاوتند مگه میشه همیشه همچی خوش و خرم بگذره

1402/10/15 21:38