The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

خاطرات به یاد ماندنی

16 عضو

قرار شد فردا برم ازمایش بدم همش به خودم میگفتم باردار نیستم و کیست دارم و اینجور چیزا
صب شد ومن اماده شدم وباشوهرم رفتم ازمایشگاه
ازمایش و گرفت وگفت 10دیقه دیگه جواب امادس واای از استرس داشتم میمردم

1400/03/17 10:20

????

1400/03/17 10:20

ده دیقه بعد دکتر صدام زد ?
رفتم داخل گف تبریک میگم مامان کوچولو شما بارداری و... من دیگه هیچی نمیشنیدم همینجور اشک از چشام جاری میشد که
دکتر گف اشک خوشحالی؟
سرمو به حالت نه تکون دادمو وگفتم میخوام سقطش کنم...

1400/03/17 10:23

گف یعنی چی میخوای سقطش کنی مگه نامزدی

1400/03/17 10:24

خلاصه رفتیم خونه مامان دیدم اصلا بام حرف نمیزنه خیلی سرد شده بود رفتارش که فهمیدم بعله ابجیم خبر بارداریمو بهش داده و مامان به همین خاطر باهام سرد شده (بخاطر اینکه بع خواهرم میگف درسشومیخوند خودش هنوز کوچیکه سنش زیاد نبود که زود باردارشد)

1400/03/17 16:43

واینجور حرفا......
خیلی دلم ازشون شکست نه به اون لحظه که از بارداری خواهرم خوشحال بود و نه به من که انگار نزدیکترین کسش مرده درسته که خودمم نمیخواستم خب اونا باید بهم دلداری میدادن نه اینکه باهام سرد شن

1400/03/17 16:47

فرداش نشسته بودم که خالم زنگ زد و
گف مریم شنیدم بارداری.
من باز نتونستم جلوی خودمو بگیرم و زدم به گریه که خالم عصابی شد و
گف :خاک توسرت هزاران نفر ارزوی بچه رو میکنن بعد تو گریه میکنی خوشت میاد با دواودرمون باردارشی؟ مامانت بچه دوست نداش براچی خودش چهار تا بچه اورده .؟

توام دیگه کلاسا مجازی شده راحت بشین درستو بخون

فک میکنی اگه سقط کنی به همین راحتی میتونی باردارشی خدا عوضشو ازت میگیره واینجور حرفا راستش خودمم یکم ترسیدم که اگه سقط کنم نکنه بلایی سر شوهرم یا خونوادم بیاد من طاقت دوریه هیچکدومشو نداشتم?
خلاصه تصمیم گرفتم سقط نکنم و بچه رو نگه دارم ولی اصلا شوقی برای اومدنش نداشتم

1400/03/17 16:57

روزا کم کم میگذش و دیگع براهمه عادی شد بارداریم
از سونووازمایشات و....
که تو یه چشم بهم زدن نه ماه بدون انتظار گذش.ولی اون اخراش دیگه خوشحال بودم که چند روز دیگه دارم مامان میشم

1400/03/17 16:57

39هفته و2روز بودم که با خالم رفتم دکتر ونامه ی بستریمو داد گف یا الان برو بستری شو یا فردا صب بیا تا بهت امپول فشار بزنم که منم گفتم فردا صب میام

1400/03/17 16:59

تا صب از ترسو استرس نتونستم بخوابم هی با خودم کلنجار میرفتم و شوهرمم میگف استرس نداشته باش که دیدم داره خروپف میکنه عاغا گرفته خوابیده?خلاصه اون شب پراسترسم گذشت صب شد که بع خاله اس دادم اماده شو داریم میایم

1400/03/17 17:01

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1400/03/17 17:02

بعد همه ی ماما ها و پرستارا رفتن بیرونو من تو اتاق تنها بودم که دیدم خالم اومد داخل وای انگار دنیا رو بمن دادن تو اون حال واقعا نیاز داشتم یکی پیشم باشه
اومدو گف حالت چطوره و ابمیوه و خرما اینا داد که بخور

1400/03/17 17:14

ساعت3بود که باز اومدن گفتن برو زیر اب گرم ولی من اصلا نمیتونستم سر پا وایسم شکم درد امون نمیداد اصلا خلاصع لباسامو دراوردم و رفتم اما ایندفعه 2؛؛3دیقه ایستادم زیر اب گرم دیگه نمیتونستم بایستم

1400/03/17 17:19

اون وسطم خالم هی میگف مریم بگو غلط کردم تا منو بخندونه ولی مگه میشد خندید مگه درد امون میداد

1400/03/17 17:20

بچه رو گذاشتن رو تخت تا دکتر بخیه هامو بزنه بعد بدن بهش شیر بدم دکتر بخیه میزد و ماماهاهم باهام حرف میزدن تا دردشو متوجه نشم ولی کاملاسوزنو نخ رو تو گوشتم احساس میکردم??

1400/03/17 17:30

.

1400/03/17 17:32

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

ایشونم هلیا خانوم??

1400/04/19 14:07

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1400/05/17 18:52

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1400/07/09 23:44

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1400/07/09 23:44

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

هلیا و هلما جون?

1400/07/19 22:51

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1400/07/19 22:52

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

هلیاجونم با رعایت پروتکل بهداشتی?

1400/07/19 22:54

99/4/15/بود که رفتیم روستامون موقع برگشت به شوهر به شوخی گفتم برام بی بی چک بگیر اونم رفت و سع تا گرف و اومد خلاصه اومدیم خونه و من لباسامو عوض کردم ورفتم دستشویی منتظر بودم یدونه خط بیوفته ولی دوتا خط پرنگ افتاد? باور کردنش خیلی خیلی سخت بود

1400/03/18 11:31

گف ینی چی میخوای سقطش کنی مگه عقدی؟؟
گفتم نه من هنوز بچه نمیخوام دکتر یکم دلداریم داد و گف بزار به دنیا بیاد همه زندگیت میشع اون و....گف مهمون ناخواسته هس پس ازش مراقبت کن ولی من همچنان داشتم گریه میکردمو میخواستم سقطش کنم

1401/01/09 17:45